یک مستند ورزشی دیدنی: مستند زندگی مک گرگور

یک مستند ورزشی دیدنی: مستند زندگی مک گرگور 

اگر از علاقمندان به تماشای مسابقات رزمی باشید، مطمئنا نام کانر مک گرگور را شنیده اید. نام او با مسابقات بزرگ و تاریخ ساز پیوند خورده است. مک گرگور ورزشکار رشته یو اف سی است. اخیرا هم مبارزه بزرگی میان او و یک یو اف سی کار روس و مسلمان بام حبیب برگزار شد که به خاطر حواشی پیش آمده این مسابقه حسابی معروف شد.
در این مسابقه، از قبل از روز مبارزه شایعات بسیاری پیش آمده بود. طی حین حمل شدن ورزشکار روس، هواداران و دوستان مک گرگور با سنگ و چوب به این اتوبوس حمله ور شدند و باعث شد تا از همان ابتدا این رویارویی در اوج تنش آغاز شود. در روز مسابقه هم به این خاطر که مک گرگور طی مشاجرات لفظی به خانواده مبارز روس توهین کرده بود، بعد از این که یو اف سی کار مسلمان و روس کار مک گرگور را یک سره کرد و شکستش داد، به سمت دوستان مک گرگور حمله ور شد و با آنان درگیر شد. دوستان این ورزشکار هم به سمت مک گرگور که خسته و شکست خورده که گوشه رینگ افتاده بود رفتند و کتک دیگری هم به وی زدند.
اما فارغ از این تصاویر عجیب غریب از رشته یو اف سی و مبارزاتش، هر ورزشکاری در تنهایی های هر روزه خود باید دوران خاصی را سپری کند. در واقع یک مبارز ممکن است در طول سال فقط چند روزش را مسابقه بدهد و باقی روزهای سال را فقط مشغول تمرین کردن، آماده شدن و سر و کله زدن با آهن سرد باشد.

در مستندی که سال گذشته از زندگی مک گرگور تهیه شد، ما شاهد زندگی سخت و البته جذاب او هستیم. در ابتدا تصاویری از کودکی و زندگی سختی که این مبارز ایرلندی طی کرده است را می بینیم. فقری که در آن دست و پا میزده و رویاهای زمان کودکی این ایرلندی خوش چهره و ریز قامت را مشاهده می کنیم و متوجه می شویم که او چه مسیر سختی را طی کرده تا بالاخره در جایگاهی که اکنون هست قرار بگیرد.
مک گرگور در این مستند در خانه اش هر روز و هر روز تمرین میکند. همسر او هم همیشه کنارش است و این دو نفر در کنار یکدیگر مسیر پیشرفت را طی میکنند. رابطه ای که دوربین با مک گرگور بعنوان سوژه این فیلم دارد رابطه جالبی است. دوربین اصرار دارد که در هر لحظه تمام حالات و احساسات او را ضبط کند. وقتهایی که مصدوم است و درد میکشد، زمانی که با تمام وجودش تمرین میکند و عرق می ریزد و فریاد می کشد و نهایتا حس او بعد از هر بار مبارزه کردن.
البته خود مک گرگور هم در بیشتر لحظات با دوربین خوش و بش می کند و اجازه می دهد تا آنها از هر چیزی که می خواهند فیلم بگیرند. اما مثلا بعد از یکی از مسابقات که مک گرگور شکست خورده و حسابی عصبانی است، دوربینی را که به سمتش می آید پس میزند و با فیلمبردار هم به تندی صحبت می کند.

این نوع رابطه متنوع میان این دو، باعث جذابیت مستند شده است. این که مک گرگور هم اجازه داده است که کارگردان و فیلمبردار این اثر در هر لحظه ای او را ثبت کنند و از تمام قسمتهای خانه اش نیز فیلم بگیرند نکته جالبی است. مطمئنا شخصی مانند مک گرگور که فرد جاه طلبی است و هدفش نیز چیزی جز جاودانگی در ورزش یو اف سی و تاریخ سازی در ورزش نیست، خیلی هم مشتاق بوده که چنین مستندی درباره زندگی اش ساخته شود.
فصل بندی این فیلم بر اساس مراحلی است که او طی میکند. از کودکی و نوجوانی که عاشق این رشته می شود تا دوران جوانی که حالا برای خودش کسی شده است و با موفقیت هایش به ثروت خوبی می رسد. با این ثروت میتواند ازدواج کند، برای مادرش خانه ای بگیرد و خودش هم در رفاه و آسودگی بی نظیری زندگی کند. فصلی که به دیدار مک گرگور با خواهر و مادرش می گذرد از فصول جالب این مستند است.

آنها طوری از دیدن پسر جوانشان در خانه عظیم خود و به همراه همسر زیبایش خوشحال و راضی هستند، که مشخص می شود چقدر برای این پسر کله شق و جاه طلب خون دل خورده اند و حالا که این پسر را درون قصرش می بینند حسابی از این دیدار و مواجهه راضی به نظر می رسند.
ما همیشه آدمهای موفق را آدمهایی متفاوت و خوش بخت می دانیم. ما البته هیچ وقت شاهد تنهایی های آنان نیستیم. هیچ وقت شکست ها و زخم های آنان را نمی بینیم. مستند زندگی مک گرگور به خوبی نشان می دهد که این مرد چه قدر زحمت کشیده و تلاش کرده و عرق ریخته است تا بالاخره به این جایگاه بزرگ دست یافته است. در صحنه ای که آرنولد شوارتزنگر، قهرمان سابق پرورش اندام به خانه او سر میزند تا از نزدیک تمرین کردن هایش را ببیند حسابی از این همه شور و اشتیاق حین ورزش کردن شگفت زده می شود. اندکی با مک گرگور و همسرش خوش و بش می کند و نهاتا هم میرود. اما باز ما می مانیم و مک گرگور و تنهایی اش. این قضیه را به تمام ورزشکاران موفق و حتی بصورت کلی تر، به تمام افراد موفق می توان تسری داد. همه آنها کسانی بوده اند که توانسته اند در تنهایی با خود زندگی کنند.

در حالیکه انسانهای معمولی یا حتی انسانهای شکست خورده از تنهایی فراری هستند و فقط برای اینکه تنها نباشند، حاضر هستند تا تمام زمان بیکاری خود را با اطرافیانشان تلف کنند،در طرف مقابل آدمهای موفقی هستند که عاشقانه در تنهایی با خود زندگی میکنند. این قدرت که یک انسان بتواند با خودش تنها بماند و از تنها ماندن با خود نترسد بلکه از آن لذت ببرد، نکته ای است که فرق میان موفق ها و شکست خورده ها را مشخص می کند.
در مستند زندگی مک گرگور هم، با توجه به کنجکاوی دوربین و همچنین ساختار بندی درست دراماتیک فیلم، ما کاملا این تنهایی ها را می بینیم و مشاهده میکنیم که مسیر پیشرفت چگونه طی میشود. حتی اگر انسان به ظاهر منفوری هم چون مک گرگور باشید که بسیار عصیان گر و ولنگار است، باز هم برای موفقیت باید با خودش تنها بماند و از این مسیر به آرزوهای خود برسد. از دیدن مستند تنهایی های مک گرگور لذت ببرید.