تحلیل و بررسی مستند خوشه چینان و من ساخته آینس واردا
تحلیل و بررسی مستند خوشه چینان و من ساخته آینس واردا
آینس واردا، پیرزن دوست داشتنی سینمای فرانسه، یکی از معروفترین و معتبرترین مستندسازان جهان محسوب میشود. او در سینمای مستند بسیار پرکار بوده است. در کار آخر خود که چهرهها و سایهها نام دارد، شهرت خود را دو چندان کرده است و در آن با ژان لوک گدارد، کارگردان شهیر تاریخ سینمای فرانسه هم حتی قرار ملاقاتی میگذارد که البته گدارد نهایتا، با بدخلقی خاص خودش او را از خود میراند. به هر حال آینس واردا چهره متفاوت و شاخصی در سینمای مستند محسوب میشود، از کارگردانان مطرح جریان موج نوی سینمای فرانسه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود و مستندهایی رئالیستی و با محوریت ایده فمینیسم میسازد. فیلم مشهورش، خوشه چینان و من نیز یکی از کارهای مهم او محسوب میشود که در مطلب پیش رو نگاهی به این اثر خواهیم انداخت.
مستند بلند خوشه چینان و من، محصول سال 2000 است که توانست جوایزی چون: بهترین فیلم جشنواره فیلم پراگ، جایزه هوگوی طلایی جشنواره فیلم شیکاگو و جایزه بهترین فیلم مستند از جشنواره جوایز فیلم اروپایی را به خود اختصاص دهد. او در این فیلم کارکرد اصلی فیلم مستند را به مخاطبان و حتی تئوریسینهای سینما نشان میدهد. میتوان کارکرد اصلی سینمای مستند را اینگونه تعریف کرد: سینمای مستند علی رغم این نکته که میخواهد تصویری واقعی (و یا شاید هم نسبتا واقعی) از جهان اطراف نشان دهد اما اصل تمرکز و تلاشش باید بر ارائه دادن و نشان دادن مفاهیمی باشد که به ظاهر تعریف مشخصی دارند و برای همه شناخته شده هستند اما در واقع اینگونه نیست و حالا سینمای مستند میخواهد به بیننده تعریف درست آن مقوله را نشان دهد. برای مثال در همین فیلم، آینس واردا ابتدا بدنبال معنی واژه خوشه چین میگردد. تعریفی که در دایره المعارف آمده است به کشاورزانی اشاره دارد که پس از درو محصولات، به زمین میرفتند و دانه ها و محصولاتی را که از دست دروگران بر زمین ریخته بود را از کف زمین جمع میکردند تا با همان مقدار زندگی خود را بچرخانند.
اما آینس واردا در این اثر تلاش زیادی میکند تا نشان دهد این تعریف دیگر برای دنیای ما کاربردی نیست و چهره و شکل خوشه چینان و نحوه فعالیت آنان تغییر کرده است. خوشه چینان اکنون و در جامعه مترقی و اقتصاد شکوفای کشوری چون فرانسه، در شهرهای پر زرق و برق حضور دارند و در کیسههای زباله و سطل آشغال بدنبال پس مانده غذای دیگران میگردند تا با همان مقدار باقیمانده ساندویچ یا میوه گاز زدهای که درون سطل زباله پیدا میکنند، گذران زندگی کنند.
در فیلم آینس واردا، تعداد زیادی از این خوشه چینان مدرن را میبینیم. با افراد زیادی مصاحبه میشود. به دل جامعه خوشه چینان میرویم و با آنها زندگی میکنیم. آینس واردا طبق همان فرم مشخصی که در بسیاری از فیلمهایش رعایت میکند، خودش نیز بارها بعنوان یک شخصیت مقابل دوربین میایستد و در حالات مختلف و ژستهای گوناگونی تلاش میکند تا محتوای مورد نظرش را به زبان تصویر بیان کند. برای مثال در ابتدای فیلم، هنگامیکه با دوربین روی زمین ادای درو کردن را درمیآورد، در واقع خودش را نیز یک خوشه چین میداند و با اسم فیلمش نیز (خوشه چینان و من) همدردی خود را با این قشر مظلوم و دردکشیده جامعه فرانسه نشان میدهد.
ساختار فیلم خوشه چینان و من، به این گونه است که در ابتدا گفتار روی تصویر با صدای آینس واردا، شرحی از دایره المعارف ارائه میدهد، بدنبال کلمه خوشه چینان میگردد، در کتابخانههایی بدنبال منبع جستجو میکند و نهایتا تعریف متداول و مشخصی را که از این مفهوم وجود دارد، ارائه میدهد. او در ادامه، سفری را آغاز میکند. موتیف نماهایی که از ماشین در حال حرکت او و عبور کردن از کنار سایر ماشین در دل جاده، نشان از همین مفهوم جست و جو و کنکاش آینس واردا در فیلمش دارد.
تعاملی که واردا با دوربین و با مخاطب خود دارد، با وجود اینکه تعاملی مشخص و رو در رو است که نشان از صداقت این فیلمساز برای مخاطبانش دارد، فرم جالبی را هم به فیلم داده است که دیگر فیلم را از آن حالت گفت و گوی صرف بین مستندساز و سوژهاش خارج میکند. جست و جویی که برای یافتن شخصیتها و سوژههای مورد نظرش انجام میدهد نیز یکی از نکات برجسته و جالب این فیلم است. برای مثال او با شخصیتی آشنا میشود که برای یافتن غذا مجبور است روزانه کیلومترها پیاده روی سریع داشته باشد تا بتواند در این رقابت برای تنازع بقا، غذایی برای خود پیدا کند. همین شخصیت بعد از مدتی در یک مسابقه پیاده روی سریع شرکت میکند و با قهرمانی در آن، شهرت خوبی برای خودش کسب میکند اما اصل شهرت و محبوبیت این فرد از همین فیلم خوشه چینان و من آغاز میشود. آینس واردا این فرد را پیدا میکند اما بعد رسانههای مختلف به سراغش رفته و از او چهره شاخصی میسازند تا جایی که صدای خود آینس واردا هم در میآید که چرا با سوژهای که خودش برای فیلمش یافته اینطور رفتار میشود.
لحن فیلم با وجود اینکه فیلم حول محور فقر و گرسنگی ساخته شده اما، لحن تلخ و گزندهای نیست. حضور متعدد آینس واردا مقابل دوربین، با آن چهره بشاش و لحن صدای زیبا و گوش نوازی که دارد، اتفاقا لحن نسبتا شیرینی هم به فیلم بخشیده و گویا تعمدا تلاش شده که با کنترل ریتم و نحوه قاب بندیها، از هرگونه بازی با احساسات بیننده بصورت غیر طبیعی اجتناب شود. واردا فقط میخواهد واقعیت و آنچه را که در جامعهاش اتفاق میافتد را بیان کند حتی اگر لازم باشد بعضی صحنهها را هم بازسازی کند یا در واقعیت دست ببرد و چیزی را هم تغییر بدهد.
واردا با وجود سن بسیار بالایش و در زمانهای که بسیاری از هم دورهای های او جان به جان آفرین سپردهاند، یکی از پیشروان و پیشگامان سینمای مستند به شمار میرود و با هر فیلم تازهای که میسازد، نشان میدهد که چشمه جوشان خلاقیت و نوآوریاش قرار نیست حالا حالاها خشک بشود. مانند یک جوان تازه کار برای فیلمسازی ذوق دارد و هنگامیکه مقابل دوربین لب به سخن میگشاید، بینده خود را بر سر شوق میآورد.
خوشه چینان و من، با وجود داشتن یک ساختار جذاب و با شروع و پایانی به جا و به اندازه، حضور مناسب کارگردان مقابل دوربین، یافتن سوژههایی جذاب و نقل داستانهایی دراماتیک از زندگی آنها، توانسته تا جایی که میتواند بینندهای را برای تماشای فیلم تا لحظه آخر مجاب کند.
- توضیحات
- بازدید: 1831
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان