من شدن

من شدن
کتاب من شدن با عنوان فرعی خاطرات یک روان‌پزشک، زندگی نامه اروین د.یالوم روانپزشک آمریکایی به قلم خود یالوم است. یالوم به عنوان یک درمانگر حرفه ای که همیشه زندگی دیگران را واکاوی می کند در من شدن اقدام به واکاوی شخصیت خود کرده است. یالوم در این کتاب با صداقتی که در گفته هایش دارد خواننده را مجذوب خود می کند. او اتفاقات و خاطرات مهم زندگیش را تعریف می کند و در صورت لزوم اقدام به واکاوی خود می کند.من شدن از نظر تخصصی نیز برای کسانی که به روان درمانی علاقمند هستند یک کلاس درس مفید محسوب می شود.

من شدن
من شدن از چهل فصل به ترتیب زیر تشکیل شده است:
تولد همدلی / در جست‌وجوی مرشد / می‌خواهم برود / بازگشت / کتابخانه، الف-ی / جنگ مذهبی / پسربچه‌ای قمارباز / تاریخچه‌ی مختصری از خشم / میزسرخ / آشنایی با مری‌لین / دوران کالج / ازدواج با مری‌لین / اولین بیمارم / دوره‌ی انترنی: دکتر بلک‌وود اسراسرآمیز / دوران جانزهاپکینز / اعزام به بهشت / آمدن به بهشت / یک سال در لندن / زندگی متلاطم و مختصرِ گروه‌های رویارویی / اقامت موقت در وین / هرروز کمی نزدیک‌تر می‌شود / آکسفورد و سکه‌های طلسم‌شده‌ی اقای… / درمان اگزیستانسیال / رویارویی با مرگ با رولومی / مرگ، آزادی انزوا و معنی / گروه‌های بیماران بستری شده و پاریس / گذری به هند / ژاپن، چین، بالی، و دژخیم عشق / وقتی نیچه گریست / دروغگویی روی مبل / مامان و معنی زندگی / درباره‌ی یونانی شدن / موهبت درمان / دو سال با شوپنهاور / خیره به خورشید / واپسین آثار / خدای من! درمان بعدی / زندگی‌ام در گروه‌ها / در باب آرمان‌سازی / نوآموز پیری

من شدن
جملاتی از متن کتاب من شدن
برای مدتی طولانی، به نوع متفاوتی از کتاب فکر می‌کردم. همه‌ی عمر عاشق روایت بودم و اغلب در کارهای تخصصی‌ام قاچاقی داستان‌های درمانی‌ وارد کرده‌ام که بعضی از آن‌ها چند خط بوده‌اند و برخی تا چند صفحه ادامه داشتند. طی سالیان، خوانندگان کتاب گروه‌درمانی‌ام به من گفته‌اند که صفحات نظری خشک کتاب را تحمل می‌کنند چون می‌دانند که کمی بعد داستان آموزنده از راه می‌رسد. بنابراین، در پنجاه و شش سالگی تصمیم گرفتم تغییری اساسی در زندگی‌ام انجام دهم. همچنان، با نوشته‌هایم به روان‌درمانگران جوان آموزش می‌دادم، ولی به داستان موقعیتی ممتاز دادم: اول داستان را مطرح می‌کردم و بعد به آن اجازه می‌دادم تا اولین وسیله‌ی آموزشی‌ام شود. احساس می‌کردم زمان رهاسازی داستان‌گویی در وجودم فرا رسیده است. (کتاب من شدن – صحفه ۲۷۸)
بله، اعتراف می‌کنم که از رسیدن به این آخرین پاراگراف وحشتناک می‌ترسم. همیشه توده‌ای کتاب در ذهنم داشتم که منتظر بودند نوشته شوند، ولی دیگر تمام شد. وقتی این کتاب را تمام کنم، مطمئنم دیگر کتابی منتظرم نخواهد بود. دوستان و همکارانم وقتی این حرف را می‌شنوند شکایت می‌کنند. آن‌ها بارها چنین چیزی از من شنیده‌اند؛ ولی می‌ترسم که این‌بار با دفعات قبل فرق داشته باشد. (کتاب من شدن – صحفه ۴۲۲)

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

قصه های من و خواهرم (1)

قصه های من و خواهرم (2)

قصه های من و خواهرم (3)

قصه های من و خواهرم (4)

قصه های من و خواهرم (5)

قصه های من و خواهرم (6)