مروری بر بیماری شاربن (Anthrax)
مروری بر بیماری شاربن (Anthrax)
اسامی دیگر: شاربن، سیاه زخم، کفگیرك، میلز براند، بیماري پشم چینان، بیماری پشم ریسان
اتیولوژی (عامل بیماري): باسيلوس آنتراسيس، باسيل هوازي غير متحرك مولد اسپور است كه متعلق به خانواده باسيلاسه (Bacillaceae) ميباشد و به دو شكل رويشي (Vegetative) و اسپور (Spore)، وجود دارد.
این باکتري در بافتها و مایعات بدن میزبان وجود داشته و چنانچه در معرض هوا قرار بگیرد به سرعت تشکیل هاگ میدهد و در مقابل عوامل شیمیایی و فیزیکی بسیار مقاوم بوده، تا سالها دوام مییابد. اسپور باسيل سياه زخم، برخلاف شكل رويشي آن نسبت به تمامي مواد، تا حدود زيادي مقاوم است و مثلاً ماده ضدعفوني كنندهاي نظير كلريد جيوه، در برابر آن فقط داراي خاصيت باكتريوستاتيك (متوقف کننده رشد باکتری) ميباشد. بطوري كه كلريد جيوه 1/0% كه زماني به عنوان يك ماده ضدعفوني كننده قوي، به حساب ميآمد تأثير چنداني بر اسپورها نداشته، حتي اسپور عامل سياه زخم، در غلظت پنج درصد اين محلول به مدت 21 روز، زنده ميماند.
بنظر ميرسد تأثير مواد اكسيدان، بر اسپورهاي باسيل سياه زخم، بيشتر باشد. به طوري كه پرمنگنات پتاسيم 4% در عرض 15 دقيقه و پراكسيد هيدروژن 4% در عرض يك ساعت به حيات اسپورها خاتمه خواهند داد و فرمالدئيد، نيز بر اسپورها تأثير نموده به منظور ضد عفوني كردن پشم و موي حيوانات در صنعت، به كار ميرود. اسپورهاي باسيل سياه زخم، معمولاً در حرارت 150 درجه سانتيگراد در عرض يك ساعت از بين خواهند رفت و بطور كلي حرارت مرطوب از تأثير بيشتري برخوردار است. به طوري كه جوشاندن به مدت 15 دقيقه به حيات آنها خاتمه ميدهد. اسپورها در محيطهاي بسيار سرد، مقاومت زيادي از خود نشان ميدهند و طي مطالعهاي در دماي منفی پنج تا منفی 75 درجه سانتيگراد، به مدت چندين سال زنده مانده و گاهي در لام رنگ آميزي شده آزمايشگاه تا سالها بعد به بقاي خود ادامه ميدهند.
نحوه انتقال: در اثر تماس با حيوانات آلوده یا لاشه آنها، يا فرآوردههاي آنها نظير پشم، مو، پوست، استخوان، سفيداب، استنشاق افشانههاي آلوده در كارخانجات پشم ريسي يا طي انتشار عمدي اسپورها به وسيله بيوتروريستها و خوردن مواد آلوده، ايجاد ميشود.
میزان مرگ و میر سیاه زخم درمان نشده 5 تا 20% تخمین زده شده است. شکل ریوي بیماري از طریق استنشاق هاگ باکتري اتفاق میافتد. ابتدا علائم خفیف تنفسی اتفاق میافتد که 3 تا 5 روز بعد شدت یافته با تب و شوك به مرگ منجر میشود. شکل گوارشی بیماري در نتیجه مصرف گوشت آلوده ایجاد شده و بیماري به التهاب معدي رودهاي ( گاسترو انتریت) شدید توام با استفراغ و خون در مدفوع تظاهر یافته و میزان مرگ و میر ناشی از آن بسیار است.
علایم بالینی:
در حيوانات
بيماري سياه زخم، در حيوانات ممكن است بصورت فوق حاد، حاد، تحت حاد يا مزمن تظاهر نمايد و در نوع برق آسا به سرعت، باعث مرگ حيواناتی بشود كه قبلاً از سلامت كاملي برخوردار بودهاند و چهره فوق حاد بيماري، مخصوصاً در بين گاو، بز و گوسفند، شايع ميباشد.
در شكل حاد بيماري، حيوان در ابتدا تحريك پذير، ميباشد ولي سپس دچار افسردگي ديسترس قلبي تنفسي، لرز، گيجي و تشنج ميگردد. ضمناً حيوان حامله مبتلا به سياه زخم ممكن است سقط نموده و از خوردن علوفه، خودداري نمايد. قسمتهاي مختلف بدن حيوان گاهي ادماتوز و متورم ميشود و خون از بعضي از حفرات بدن سرازير ميگردد و مرگ حيوان در عرض 2-1 روز فرا ميرسد. البته در صورتي كه اين حيوانات بمدت بيش از 5-4 روز زنده بمانند احتمال بهبودي كامل آنها وجود دارد ولي ميزان مرگ ناشي از سياه زخم در گاو، گوسفند و بز به 100-70% نيز ميرسد. در اسبها نيز سياه زخم، بصورت حاد و كشنده، تظاهر مينمايد و اغلب، باعث تورم گردن و شكم حيوان ميشود و حيوان مبتلا به سياه زخم، از دردهاي كوليكي ناشي از خونريزي روده، رنج ميبرد و دچار دفع خون، از طريق مقعد ميگردد.
در مجموع، پرندگان، دوزيستان، خزندگان و ماهيها مستقيماً نسبت به عفونت ناشي از باسيل سياه زخم، حساس نيستند. بعضي از پستانداران گوشتخوار، نظير سگ و شير و بعضي از پستانداران همه چيزخوار، نظير خوك نيز ممكن است نسبت به سياه زخم، حساس باشند و طي مصرف گوشتهاي آلوده، مبتلا شوند.
در انسان
اين بيماري ممكن است بصورت سياه زخم پوستي، گوارشي، ريوي و ندرتاً مننژيت، تظاهر نمايد ولي شايعترين چهره باليني آنرا سياه زخم پوستي، تشكيل ميدهد.
سياه زخم پوستي، به دنبال پشت سر گذاشتن دوره كمون 10-3 روزه، بصورت پاپول كوچكي در محل ورود باسيل، به پوست، تظاهر مينمايد و پس از گذشت چند روز به وزيكول، تبديل ميگردد و اطراف آنرا قرمزي و ادم مختصري كه گوده گذار نميباشد فرا ميگيرد. سپس در عرض چند روز ناحيه خونريزي دهنده سياه رنگي در بخش مركزي وزيكول، ظاهر ميشود و با تخليه مايع وزيكول، اولسر فرورفته با حدود مشخصي كه در وسط آن اسكار سياه رنگي به چشم ميخورد بوجود ميآيد و در عرض 3-1 هفته، از موضع جدا ميشود. البته گاهي سياه زخم پوستي، با تشكيل بول، ادم منتشر، تب شديد و توكسمي همراه است و به ادم بدخيم، موسوم ميباشد. لازم به ذكر است كه درمان آنتي بيوتيكي، تأثيري بر سير ضايعه موضعي سياه زخم پوستي ندارد و تنها ميتواند از سپتيسمي و بروز عفونت ثانويه، جلوگيري نمايد.
در صورتي كه ضايعه در قسمت تحتاني صورت يا گردن، قرار داشته باشد ادم حاصله ميتواند گردن را احاطه نموده، به نای فشار آورد و حتي ناحيه حنجره نيز دچار ادم شود و به مشكلات تنفسي و خفگي، بيانجامد كه براي رفع آن بايستي به تراكئوتومي (عمل جراحی برداشتن قسمتی از نای)، متوسل شد. اغلب ضايعات، بهبود مي يابند و اثر ناچيزي از خود به جا ميگذارند ولي ضايعات موجود بر روي فك و چشم، گاهي گانگرن شده و سرانجام، جهت ترميم آنها بايستي به جراحي پلاستيك متوسل گرديد. بيماراني كه دير به پزشك مراجعه ميكنند ممكن است دچار كلاپس گردش خون و خونريزي شديد روده و مدياستينيت هموراژيك، بشوند ولي بيماراني كه به موقع، مراجعه مينمايند سريعاً به اقدامات درماني، پاسخ ميدهند. گرچه گاهي چند هفته طول ميكشد تا اسكار، از محل خود جدا شود ولي پس از شروع درمان با پني سيلين، باسيل سياه زخم، در عرض2-1 روز كامل از بين ميرود و در ضايعه، يافت نميشود. سياه زخم پوستي، در صورتي كه درمان نشود در 25-20% موارد، به مرگ بيمار منجر ميگردد. سياه زخم پوستي، اغلب بر روي صورت و اندام فوقاني عارض ميشود. مطالعه پرونده بيماران حاكي از آنست كه اين ضايعات در 58% موارد، در صورت در 32% موارد در اندام فوقاني ودر 5% موارد در اندام تحتاني عارض گرديده و در 5 درصد موارد به شكل گوارشي خود را نشان میدهد.
سياه زخم گوارشي با درد شديد شكم همراه با تب و علائم سپتي سمي، حادث ميشود. اين بيماري معمولاً بعد از مصرف گوشت آلوده خام يا با پخت ناكافي عارض ميگردد و دوره نهفتگي آن در حدود 7-1 روز ميباشد. سياه زخم گوارشي ممكن است به اشكال دهاني، حلقي و شكمي، عارض شود. گرفتاري حلق، معمولاً با ضايعاتي در قاعده زبان همراه با اشكال در بلع (ديسفاژي)، تب و تورم عقدههاي لنفاوي گردن، تظاهر مينمايد. التهاب قسمت تحتاني رودهها مشخصاً باعث تهوع، كاهش اشتها و تب همراه با درد شكم، استفراغ خوني (هماتمز) و اسهال خوني ميگردد. میزان مرگ ناشی از نوع گوارشي ، 75-25% ميباشد.
سياه زخم استنشاقي، با يك دوره مقدماتي شبيه عفونت ويروسي دستگاه تنفس، شروع ميشود و سپس باعث ايجاد هيپوكسي و ديسپنه (سختی تنفس) همراه با عريض شدن مدياستن در تصویر راديوگرافي قفسه سينه ميگردد و كشندهترين شكل باليني اين بيماري به حساب ميآيد. اين بيماري در اثر استنشاق 50ـ8 هزار اسپور باسيلوس آنتراسيس حاصل ميگردد. دوره نهفتگي آن در انسان در حدود 7-1 روز است ولي گاهي تا 60 روز نيز به طول ميانجامد و عواملي نظير فاكتورهاي ميزباني، تعداد اسپور استنشاق شده و كموپروفيلاكسي (حمله گلبولهای سفید خون به عامل بیماری از طریق مواد شیمیایی)، دوره كمون بيماري را تحت تأثير، قرار ميدهد. علائم اوليه شامل تب خفيف، درد عضلاني و حالت كسالت است كه ممكن است به سمت نارسائي تنفسي و شوك، پيشرفت كند و مننژيت نيز همراه با آن عارض شود. ميزان مرگ ناشي از نوع ريوي، حدود 100-80% میباشد.
مننژیت ناشی از این بیماری میتواند در هر سه فرم اتفاق بیفتد که حدود یک دوم بیماران با فرم ریوی به مننژیت مبتلا میشوند. ميزان مرگ ناشي از مننژيت سياه زخم، عليرغم درمان مناسب، حدود 94% است.
میزبان: گاو، گوسفند، بز، اسب، خوك، سگ و... که نشخوارکنندگان از اهمیت بیشتري برخوردارند.
جوامع مورد مخاطره: بيماري در انسان به دو شكل صنعتي و كشاورزي به وقوع ميپيوندد؛ فرم كشاورزي در افراد دام دار، قصاب و دامپزشكان كه با دامها سروكار دارند رايج است و فرم صنعتي آن، مربوط به افرادي است كه در دباغي، پشم ريسي و صنايع فرآوري كننده محصولات دامي كار ميكنند كه همه اينها آلودگي را از منبع دامي دريافت ميكنند.
انتشار جغرافیایی: جهانی
وضعيت بيمارى در ايران: در گذشتهاي نه چندان دور اين بيماري به فراواني در ايران يافت ميشده و مرگ و مير فراواني در دامها به بار ميآورده است و در حال حاضر نيز عليرغم اقدامات كنترلي مؤثري كه در حيوانات کشور، صورت گرفته است مخصوصاً در مناطق كوهستاني و زئونوز خيز كشور، همواره مواردي از آن يافت ميشود و حتي طي سالهاي اخير2 مورد از حالت گوارشي آن با كشت مايع آسيت مثبت، از غرب كشور، گزارش شده است. طي مطالعهاي در شهركرد، 54% بيماران را افراد مذكر و 46% آنان را افراد مونث، تشكيـــل ميدادهاند. در مطالعه ديگري كه در تبريز صورت گرفته است 43% بيماران، مذكر و57 درصد آنان مونث بودهاند که نشان دهنده این است که این بیماری با جنس ارتباطی نداشته و به شغل و تماس فرد با عامل بیماری بستگی دارد.
از كانونهاي مختلفي در سطح استان خراسان در سالهاي 70-60 جمعاً 94 مورد مثبت در گوسفند و 11 مورد مثبت در گاو مشاهده شده و تشخيص بيماري به وسيله جداسازي باكتري از استخوان قلم، تأئيد گرديده است و نتيجه گرفتهاند كه با توجه به آلوده بودن بعضي مراتع استان خراسان به باسيلوس آنتراسيس، گلههايي كه واكسينه نميشوند همه ساله در معرض خطر ابتلاء قرار ميگيرند و زمينه را براي بروز بيماري انساني فراهم ميكنند. در سال1373 حدود 575/284/53 راس گوسفند و بز و 687/624/2 راس گاو و گوساله برعليه اين بيماري واكسينه شده و در همين سال تلفات ناشي از اين بيماري در گوسفند و بز 366 راس و در گاو 45 راس بوده است. همچنين در آن سال بروز موارد انساني 2/0 در هر يكصد هزار نفر بوده اســـت. ضمناً موارد انساني گزارش شده در ايران طي سال 1377، بالغ بر 220 نفر بوده است.
پیشگیري و کنترل: پیشگیري بیماري در انسان بر اساس کنترل عفونت در حیوانات، جلوگیري از تماس با حیوانات آلوده و محصولات آنها، رعایت بهداشت شخصی و محیطی در اماکن جابجایی فرآوردههاي با منشاء دامی (تهویه مناسب، استفاده از لباس کار و...)، مراقبتهاي پزشکی در مورد زخم هاي جلدي، ضد عفونی پشم و مو با محلول فرمالدئید، واکسیناسیون در نواحی آندمیک (جایی که بیماري بومی شده است) میباشد. حیوان بیمار و لاشه آن به صورت کاملا کنترل شده معدوم شود و کسانی که در تماس با دام بودند به مدت 7تا14 روز تحت درمان آنتی بیوتیکی (با سیپروفلوکساسین، لووفلوکساسین و داکسی سایکلین به مدت 60 روز) قرار بگیرند.
درمان: در صورت برخورد فرد با آلودگی و یا بروز هرگونه علایم سریعاً به پزشک مراجه شود و از درمان خودسرانه و در منزل اکیداً خودداری گردد. دامداران و افراد مرتبط با دام و حیوانات هم در صورت بروز هرگونه علایم بیماری در حیوانات خود سریعاً به دامپزشک مراجعه کرده و از پیگیری تا زمان تثبیت عدم آلودگی چشمپوشی نکنند. Raxibacumab یک آنتی بادی مونوکلونال IgG1 بر علیه آنتیژن محافظت کننده باسیلوس آنتراسیس است که در سال 2012 توسط FDA برای فرم استنشاقی تأیید شده است. متاسفانه از گذاشتن درمان دارویی به علت درمانهای خودسرانه معذوریم.
- توضیحات
- بازدید: 1024
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان