معيارهاي انتخاب پروبيوتيك ها
معيارهاي انتخاب پروبيوتيك ها
به تازگی شاهد تغییرات چشمگیری در پی بردن به اهمیت نقش غذاها در ارتقاي سطح سلامت جامعه مي باشیم. مطالعات علمی از بررسی نقش غذا به عنوان منبع انرژی و نقش ساختمانی در بدن به بررسی نقش بیولوژيکی غذاها در ارگان هاي مختلف بدن تغییر جهت داده است. میکروب های پروبیوتیک از طریق روش های مختلف مانند تولید مواد ضدمیکروب، رقابت برای جذب غذا و اشغال مکان های ویژه در روده با میکروب های مضر اثرات مثبتی را برای سلامتی به ارمغان می آورد. بنابراين با استفاده از این مواد علاوه بر ایجاد غذاهای فعال و کارآمد به عنوان غذاهای مفید، این فرهنگ در جامعه ایجاد خواهد شد که غذاهای فعال و مفید برای سلامتی حتماً مواد دارویی نبوده بلکه می تواند جزئی از سبد غذايی روزانه خانوار به شمار آيند. پروبيوتيـك هــا عمومـاً از منـابع غذایی مورد استفاده انسـان بـوده و میکروب های غيـربيمـاريزا به حساب می آیند. انتخــاب گونه هاي پروبيوتيك عمدتاً بر پايه سابقه استفاده از آنهاست که به مدت طولانی و بـدون دارا بودن عـوارض جـانبي صـورت گرفته است. در قسمت زیر به یک سری از معیارهای انتخاب میکروب ها به عنوان پروبیوتیک اشاره خواهد شد:
1- این میکروب ها بیماریزا و مسمومیتزا نبوده و به گروه ترکیبات به طور کلی ایمن (GRAS) تعلق داشته باشند (شرط لازم). در اصطلاح گفته میشود که پروبیوتیکها باید دارای تاریخ مصرف ایمن باشند. شواهد زیادی نشان داده که مصرف پروبیوتیکها به میزان cfu/g 1012 نیز اثرات بیماریزا و مسمومیتزا در بدن ندارد ولی با این وجود، گزارشات اندکی احتمال بیماریزا بودن یا احتمال زیان بار بودن این میکروب ها را نشان داده است.
در سال 1999، رانتیو و همکاران گونه لاکتوباسیلوس رامنوسوس را از عفونت آبسه کبدی جداسازی کردند. موارد اندکی از عفونت خونی، التهابات قلبی مربوط به باکتریهای ل.رامنوس، ل.پلانتاروم، آنتروکوکوس فیسیوم و بیفیدوباکتریوم دیده شده است. البته باید توجه داشت که تمامی این افراد دارای ویژگی های خاصی برای ابتلا به این بیماریها مانند کهولت سن و بارداری بودهاند، بنابراین این عفونت ها از نوع عفونت فرصت طلب بوده و در شرایط معمولی بدن و سیستم ایمنی مناسب ایجاد نخواهند شد.
2- اثرات این میکروب ها چه مفید و چه مضر در ارتباط با سلامت موجودات زنده باید بر اساس آزمایشات مختلفی که در شرایط درون زیست یا برون زیست صورت می گیرد یا از طریق ارزیابی آماری جامعه اثبات شده باشد. هرچند از بررسی-های مختلف در جامعه جانوری (موش) و شبیه سازی آن در جامعه انسانی می توان نتایج خوبی گرفت ولی بررسی درون زیست ترجیحاً باید در جامعه انسانی انجام شود.
3- این میکروب ها اگر از اعضای فلور طبیعی بدن انسان باشند یا به عبارتی خاستگاه انسانی داشته باشند بهتر می شود به اثرات سودمند یا عوارض جانبی آنها در مورد انسان پی برد. زمانی که میکروبی خاستگاه انسانی داشته باشد ما می توانیم با اطمینان بیشتری در مورد ویژگی های مختلف آن مانند چسبندگی میکروب به سلول های بدن، سازگاری با شرایط بدن و سایر گونه های موجود در بدن و همچنین سرکوب میکروب های مضر صحبت کنیم.
4- این میکروب ها باید تا حد امکان در برابر هرآنچه در معده هست مقاوم باشند تا بتوانند از معده عبور کرده و سپس باید در برابر نمک ها و املاح صفراوی مقاوم بوده تا از روده کوچک بگذرند و به صورت کلی باید در برابر آنزیم های گوارشی مانند لیزوزیم بزاق مقاوم نشان دهند. میکروب هایی مانند لاکتوباسیلوسها و بیفیدوباکتریومها به اسید معده و صفرا مقاومت مطلوبی دارند.
5- میکروب های مورد نظر باید از توانایی چسبندگی مناسبی به سلولهای اپیتلیال برخوردار باشند. از طریق این ویژگی این میکروب ها می توانند در نواحی مختلف بدن مستقر شده و با باکتری های مضر در آن قسمت به صورت رقابتی به مبارزه بپردازند. برای مثال سلولهای لاکتوباسیلوس کازئی به سلولهای جدار روده کوچک متصل هستند و از اتصال میکروب های مضر به آن ناحیه جلوگیری می کنند. همچنین پژوهشها مختلف نشان داده که توانایی چسبندگی پروبیوتیکها متفاوت است؛ برای مثال چسبندگی بیفیدوباکتریوم به سلول های مخاط روده انسان بسیار قوی است که احتمال می رود که این ویژگی ناشی از خاستگاه انسانی این باکتری باشد. در مطالعه Ouwehand که در سال 2001 انجام شد؛ در مدل تهیه شده از مخاط روده انسان نشان داده شد که چسبندگی ل.برویس PELI متوسط، ل.رامنوسوس lc-705 ضعیف و ل.رئوتری ING7 و ل.رامنوسوس VTTE-800 قوی بود. نتیجه مطالعات مختلف نشان داده است که چسبندگی سلولهای میکروبی به سلولهای مخاط روده از طریق پروتئینها و کربوهیدراتهای سطح سلول باکتری و گلیکوپروتئینهای مخاط روده انجام میپذیرد.
6- این میکروب ها باید فعالیت تضاد زیستی بالایی در برابر باکتریهای مضر و بیماری زا، به ویژه باکتری های مضر رودهای مانند هلیکوباکتر پیلوری، گونههای مختلف جنس سالمونلا، لیستریا منوسیتوژنس، کلستریدیوم دی فیسیل و گونههای مختلف جنسهای باسیلوس و آنتروکوکوس برخوردار باشند و به خوبی با آن ها به رقابت بپردازند.
7- باید به دارو های آنتی بیوتیک مقاوم باشند. به طور کلی طبق مطالعات انجام شده، پروبیوتیکها مقاومت نسبی مطلوبی نسبت به دارو های آنتی بیوتیک دارند. مقاومت این باکتریها به آنتی بیوتیک ها ممکن است از راه های مختلفی مانند ترشح آنزیمهای شکننده مولکولهای آنتی بیوتیک و یا تشکیل ساختار ویژه پپتیدوگلیکانی در دیواره اسکلتی سلولهای باکتری ایجاد شود. در تشکیل ساختار ویژه پپتیدوگلیکانی در دیواره سلولی باکتری که به صورت مخصوص در لاکتوباسیلوس دیده می شود، ژنی در DNA اصلی سلول (نه پلاسمید) نقش دارد که این ژن به علت ساختاری بودن قابل انتقال به دیگر باکتری ها نیست. از طرف دیگر مقاوم شدن نوع اول به علت داشتن ژن پلاسمیدی خارج از DNA اصلی باکتری قابل انتقال به به سایر باکتری هاست و می توان از این ویژگی در مطالعات مختلف بهره جست.
8- باکتریوفاژها ویروس هایی هستند که به باکتری ها حمله کرده و آنها را نابود می کنند. از اینرو میکروب های مورد نظر ما باید به باکتریوفاژها مقاوم بوده و در هر دو محیط بدن و فرآوردههای غذایی این ویژگی را از خود نشان دهند.
9- این میکروب ها باید بتوانند در برابر فنآوری در تولید کشتهای میکروبی مانند خشک شدن انجمادی یا لیوفلیزه شدن و انجماد شدید یا خشک شده پاششی و نیز فرآورده های غذایی و دارویی گوناگون مقاومت مطلوبی داشته باشند. این خواص فنآوری، قابلیت زیستی یا بقای بالا در فرآورده تا لحظه مصرف به شرایط مختلفی مانند رشد سریع در ماده غذایی (تخمیر) و عدم ایجاد بد طعمی و بد بافتی در فرآورده نهایی وابسته است. همچنین ارزش اقتصادی یا هزینهبری محصولات تولید شده پروبیوتیک نیز حائز اهمیت هستند.
- توضیحات
- بازدید: 937
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان