معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان - 5.0 out of 5 based on 1 vote

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان

رمان رنج‌های ورتر جوان در سال ۱۷۷۴ منتشر شد. نویسنده این کتاب، یوهان ولفگانگ فون گوته است. این کتاب توسط محمود حدادی ترجمه شده، او در مقدمه این کتاب مینویسد:
بازنمایی دنیای درون انسانی که خلق و خویی سوای رفتار رایج روز دارد و خوش‌تر دارد زندگی را در حاشیه‌ی اجتماع بگذراند، بیش از دویست سال است که در ادبیات آلمانی و اروپایی – و اگر که به بوف کور بیندیشیم، در این میان در داستان‌سرایی فارسی هم – گاه و بی‌گاه تکرار می‌شود و به‌ویژه در دوران‌های بحرانی رواجی بیش‌تر می‌یابد، خواهی مقصود از آن ارائه تعریفی تازه از انسان باشد، یا کوشش در راهِ گشودن روزنه‌هایی نو بر درک درون انسان، یا پیچیدگی‌های زندگی اجتماعی‌اش.

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان

پشت جلد این رمان عاشقانه نیز آمده است:
رنج‌های ورتر جوان – در تاریخ ادبیات آلمانی – نخستین داستان تراژدیک از نوع مدرن است. این تراژدی، که از عملکرد گناه و عامل شر خالی است، اثری پیشگام در مبارزه با کهنه‌اندیشی قرون وسطایی و به سهم خود راهگشای فکری انقلاب بزرگ فرانسه شمرده می‌شود. این رمان بزرگ‌ترین موفقیت ادبی گوته به شمار می‌رود و در میان آثار این ادیب بزرگ آلمانی بیش‌ترین ترجمه را به خود دیده است. متن فرانسوی این اثر را ناپلئون بیش از هفت بار خوانده است.

رمان رنج‌های ورتر جوان

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان

نویسنده در این رمان درباره رنج‌های جوانی به نام ورتر می‌نویسد که بی‌شباهت به دوران جوانی خودش نیست. ورته عاشق بانویی به نام لوته است که نامزد دارد. نویسنده رنج های ورتر را آنچنان زیبا توصیف کرده که باعث شده این اثر به شاهکاری در ادبیات تبدیل بشود.
بخش عمده این کتاب به صورت نامه‌هایی می باشد که شخصیت اصلی کتاب خطاب به دوستش، ویلهلم نوشته است و از عشق نافرجامش می‌گوید. اولین جملاتی که در این رمان می خوانید درباره خوشحالی ورتر می باشد.
چه‌قدر خوشحالم که گذاشته‌ام و رفته‌ام! دوست عزیز، راستی که قلب آدمی چیست! من، تویی را که دوست دارم و دلبسته‌اش هستم می‌گذارم و می‌روم و خوشحالم! می‌دانم که تو می‌بخشی‌ام. آخر مگر آشنایی‌های دیگرم را هم سرنوشت برای آن دستچین نکرده بود که به دل مثل منی رنج برساند؟ (رمان رنج‌های ورتر جوان – صفحه ۱۳)

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان


ورتر برای اینکه گذشته خود را فراموش کند، برای استراحت و آرامش فکری به آبادی‌ نقل مکان می کند. او در آنجا با لوته آشنا می شود. کسی که به شدت عاشق‌اش می‌شود. اما نفر سوم داستان، آلبرت( نامزد لوته) است. ورتر برای معشوقه اش نامه می نویسد و دوست دارد لوته در کنارش باشد و با هم زندگی عاسقانه ایی را شروع کنند. البته ورتر مدام احساس گناه می‌کند که به زنی دلبسته است که نامزد دارد. ورتر نقاش است و یکی از دلایلی هم که به این روستا آمده این است تا بتواند از طبیعت الهام بگیرد. اما او نمی تواند مدت زمان طولانی آنجا دوام بیاورد و تصمیم می گیرد که برگردد.
مترجم کتاب، درباره نام ورتر توضیحاتی در آخر کتاب ارائه می‌کند که جالب توجه است:
ورتر از حیث صوت و آوا القاکننده‌ی دو معنی در زبان آلمانی است. یکی «جزیره» (جزیره‌ای در میانه‌ی رودخانه) و دیگر «ارزشمندتر». و این هر دو واژه گویای گوشه‌هایی از شخصیت ورترند. هم انزوا و فردگرایی او را نشان می‌دهند، هم آرمان‌گرایی او، و وارستگی‌اش را از زخارف دنیوی.

درباره رمان رنج‌های ورتر جوان

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان

سرتاسر این رمان غم و اندوه ورتر است. راوی داستان از صفحه 133 کتاب تغییر می کند. راوی جدید از تلاش‌های بی‌وقفهٔ ورتر می‌گوید که قصد دارد عشق لوته را از قبلش پاک کند. البته ورتر عشقش را مقدس می داند اما در عین حال خودش را سزاوار مجازات می‌ پندارد. اما هرچقدر تلاش می کند نمی تواند عشق لوته را از سرش بیرون کند و تحمل دیدن لوته را در کنار همسرش آلبرت ندارد. و درنهایت داستان با حادثه‌ای ناگوار به پایان می‌رسد. مطمئنا بعد از پایان این رمان به فکر فرو می روید و دلتان به حال ورتر خواهد سوخت.
مساله ایی که در این کتاب به صورت واضح به آن شاره شده، شکایت از اختلافات طبقاتی میان افراد می باشد که در نامه‌های ورتر کاملا مشهود است، چنان‌که در ابتدای کتاب می‌خوانیم:
صاحبان منصب و مقام چنان سرد و بی‌اعتنا با مردم عادی رفتار می‌کنند که انگاری معاشرت با آنها شأنشان را بر باد می‌دهد. وانگهی برخی مسخره‌پردازان تهی‌مغز هم هستند که صرفاً به‌ظاهر، و برای آن با مردم همسویی نشان می‌دهند تا در عمل هرچه بیشتر ناز بفروشند و با نخوتشان کام این بینوایان را تلخ کنند. (رمان رنج‌های ورتر جوان – صفحه ۱۸)

جملاتی از متن کتاب رنج‌های ورتر جوان

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان

آدم‌ها که خدا می‌داند چرا چنین خمیره‌ای دارند، بسیار کمتر رنج می‌بردند اگر که این‌قدر به خیال تن نمی‌سپردند و از تلخی‌های گذشته یاد نمی‌کردند، یا به‌جای بی‌خیالی و پرداختن به اکنون، در حال و هوای خاطرات ناگوار گذشته غرق نمی‌شدند. (رمان رنج‌های ورتر جوان – صفحه ۱۴)
صاحبان منصب و مقام چنان سرد و بی‌اعتنا با مردم عادی رفتار می‌کنند که انگاری معاشرت با آنها شأنشان را بر باد می‌دهد. وانگهی برخی مسخره‌پردازان تهی‌مغز هم هستند که صرفاً به‌ظاهر، و برای آن با مردم همسویی نشان می‌دهند تا در عمل هرچه بیشتر ناز بفروشند و با نخوتشان کام این بینوایان را تلخ کنند. (رمان رنج‌های ورتر جوان – صفحه ۱۸)
همهٔ بزرگان و آموزگاران و مربیان معتقدند بچه خودش نمی‌داند برای چه این یا آن چیز را می‌خواهد. ولی اینکه بزرگ‌ترها هم مثل بچه در دامان زمین تاتی می‌کنند و مثل بچه نمی‌دانند از کجا آمده‌اند و به کجا می‌روند، و در کار و کردارشان حتی آن هدف راستین و روشنِ بچه هم نیست و مثل بچه هم به حکومت با ابزار نان‌قندی و توسری تن درمی‌دهند، واقعیتی‌ست که بسا بسیاری نپذیرند، حالی که به‌گمان من این واقعیت روشنی روز را دارد! (رمان رنج‌های ورتر جوان – صفحه ۲۲)
امان از دست شما جماعت عاقل. احساس‌زدگی! مستی! جنون! شما آدم‌های منزه و پاک، خونسردید و بی‌اعتنا. و با همین خونسردی و بی‌اعتنایی مست را سرزنش می‌کنید و دیوانه را تحقیر. مثل زاهد دامن می‌کشید و رد می‌شوید و مثل واعظ شکر می‌کنید که خداوند شما را مثل آنها نیافریده‌است. من بیشتر از یک‌بار مست بوده‌ام و شوریدگی‌ام با جنون خیلی فاصله نداشته‌است. از هیچ‌کدام این حالات هم پشیمان نبوده‌ام. با معیارهایی که دارم، عمیقن فهمیده‌ام که مردم هر آدم فوق معمولی را که به کاری بزرگ یا در ظاهر ناممکن دست زده، از قدیم و ندیم با انگ مستی یا دیوانگی بدنام کرده‌اند. (رمان رنج‌های ورتر جوان – صفحه ۶۷)

معرفی کتاب رنج‌های ورتر جوان

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

معرفی گیاه دارویی چای ترش

معرفی خواص دارویی و مفید سیاه دانه

هنر و طبیعت، معرفی احمد نادعلیان

معرفی کتاب کارآفرینان زن ایرانی ساکن در ایران نویسنده لیلا س

معرفی کتاب های "بیابان لوت" و "خلیج فارس"

اسامی تعدادی از مورخان کتاب های تاریخ ایران