کتاب روز و شب یوسف
کتاب روز و شب یوسف
کتاب روز و شب یوسف نوشته محمود دولت آبادی است و یک رمان کوتاه ۸۰ صفحهای می باشد.
خلاصه کتاب روز و شب یوسف
داستان در مورد پسر نوجوانی به نام یوسف است که دوران بلوغ را می گذراند. یوسف در خانوادهای خشک و مذهبی به دنیا آمده است. در خانواده آنها حرف اول و آخر را پدر می زند و به گونه ای مرد سالاری حکم فرماست. پدر یوسف به فرزندانش توجهی نمی کند ولی بالعکس مادر یوسف دلسوزِ یوسف و خواهرش است و نمونه یک همسر و مادرِ دلسوز می باشد.
اما داستانِ اصلی در مورد درگیری های ذهنی یوسف در دوره حساس بلوغ می باشد. یوسف که هر روز باید مسافتی را در کوچه و خیابان برای رسیدن به کلاسش طی کند، حضور سایهای را پشتِ سر خود مدام حس میکند و این حس او را آزار میدهد و باعث ترس و وحشتش میشود.
درباره روز و شب یوسف
روز و شب یوسف در کوچههای خانهشان، پر شده از تصور یک سایه که مدام دنبال او راه میافتد. او نمیتواند چهره این سایه را تشخیص دهد، ولی مدام سایهاش را که شخصی بزرگ و تنومند است میبیند و سنگینی این سایه را دائما روی شانههایش حس میکند. و این روز و شب یوسف است، پر از هراس و بیم از سایهای که با او بیگانه است.
خانواده یوسف به شدت مذهبی هستند و پدر یوسف هیچ ارتباط کلامی با خانواده ندارد و یوسف هر روز رفتار خشن پدرش را با مادر می بیند. ذهن یوسف از چنین تصویری نسبت به مرد پر شده است و اینها همه درحالی است که او تازه پشت لبش سبز شده و دارد دوران بلوغ را که یکی از حساسترین دوران است، طی میکند و بقولی مرد میشود. هیچ کس یوسف را جدی نمی گیرد به همین دلیل اعتماد به نفس او به شدت پایین آمده است. یوسف، مرد شدن را در مورد توجه قرار گرفتن، می بیند.
جملاتی از متن کتاب روز و شب یوسف
باید یک جوری از این دیوار تنگی که دور خودش کشیده بود بیرون میرفت وگرنه ممکن بود بخشکد. پیش از آنکه شاخ و برگ دربیاورد بخشکد. خشکیدن، مردن مگر چیست؟ فقط یک جور است؟ یوسف فکر کرد ممکن است آرام آرام بمیرد و خودش حالیش نشود.
- توضیحات
- بازدید: 400
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان