روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

واقعیت تاریخ سینما نشان می دهد که سینما و ادبیات همزمان، دوست و دشمن یکدیگر بوده اند. سینما از دوستی با ادبیات بهره بسیار گرفته است: شیوه های روایت، تجسم روایی، بیان با عناصر زمانی و مکانی، بیان در واحدهای دستوری و مهم تر از همه، عادت دادن تماشاگر سینما به داستان، فقه، افسانه، اسطوره با اجباری ساختن روایت در سینما، همه حاکی از این دوستی و نزدیکی ناگزیر است.

 روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

گستره تعامل سینما و ادبیات به اقتباس محدود نمی شود، اما اقتباس پایگاه اصلی رابطه این دو رسانه است. اقتباس سینمایی در تعریف، فیلمی بر مبنای یک اثر دیگر است. می دانیم که بخش بسیار قابل توجهی از آثار هالیوودی اقتباسی اند. نهاد چاپ و انتشارات کتاب در امریکا پیوسته با هاليوود دادوستد دارد. اثر مبدأ (اثر ادبی) نوع زمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، یا بیوگرافی است. اما امروزه اقتباس به این رسانه های فرعی ادبیات و اصلا به اقتباس ادبی محدود نمی شود. اقتباس از سریال های تلویزیونی (فرشتگان چارلی، پیشتازان فضا، تسخیر ناپذیران، و اخيرا افسونگر) بازی های رایانه ای (مهاجم مقبره)، داستان های مصور (خفاش، دیک تریسی و ...) و کتاب های کودکان (شرک) و مقاله های مجلات (شتابان و خشمگین) حيطه اقتباس را تقریبا به هر رسانه و هر شکل هنری امتداد می دهد. اقتباس می تواند برگردان دقیق و وفادارانه از اثری دیگر باشد. در این حال، فیلم سازی تقریبا تمامی شخصیت ها و معانی اثر مبدأ را از صفحه کاغذ به پرده سینما ترجمه می کند.

 روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

از سوی دیگر، در اقتباس آزاد، از بسیاری عناصر اثر مبدأ صرف نظر می شود و بسیاری عناصر دیگر به آن افزوده می شود. با مقایسه یک اقتباس سینمایی و منبع آن می توان نکات بسیاری را درباره اینکه چه عنصری برای هر یک از دو رسانه یگانه و ویژه است، دریافت و در عین حال، برداشت ها و تعابیر مختلفی از یک داستان را تجربه نمود.
بخشی از آنچه "مشکل اقتباس" تلقی می شود، در واقع ناشی از تصور و تلقی (مثلا) خواننده رمان با تماشاگر فیلم است. وقتی تماشاگر فیلمی اقتباس از کتاب (یا هر برنامه و نمایش) جالب توجه را می بیند، انتظار دارد که فیلم همان تجربه خواندن کتاب با مشاهده اثر اصلی را عینا نسخه برداری کند، که اصلا غیرممکن است. "آشنایان" در طول زمان "بیگانه" می شوند. تغییراتی که در انتقال اثر ادبی به سینما صورت می گیرد، مثل تغييرات زمان و سن و سال اجتناب ناپذیر است. اینکه منطقا چه انتظاری باید از اقتباس سینمایی (مبتنی بر هرگونه اثر ادبی، رسانه ای یا هنری) داشت، منوط به بینش و اندیشه در انواع تغییرات خاص از اقتباس. و نیز درک تفاوت های موجود در رسانه های درگیر اقتباس است. 

روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

از این لحاظ، اقتباس ادبی یا شبه ادبی به واسطه عامل روایت بیش از هر گونه اقتباس دیگر مد نظر قرار می گیرد. ضمن اینکه همه رسانه های "شبه ادبی"، یا "غير ادبی" مورد توجه سینما لزوما با روایت و داستان سر و کار دارند. رسانه ای که داستان در آن تقل می شود، طبعا تأثیری قطعی بر خود داستان دارد. هر رسانه ای توانایی ها و محدودیت های ویژه خود را دارد. هر گونه اقتباسی از یک رسانه به رسانه دیگر باید این عوامل را مدنظر قرار دهد و موضوع (ماده موضوع) را بر حسب آن تنظیم و تعین کند. مثال آشکار و آماده این امر، بلندای رمان است که به معنای تعدد طرح های داستانی و شخصیت های متعدد است، چیزی که با زمان متعارف پرده سینما و اصولا زمان متعارف اثر سینمایی ناسازگار است. بیشتر داستان های بلند در اقتباس سینمایی، دست کم بخش قابل توجهی از بدنه فیزیکی خود را از دست می دهند. در تئاتر، نقطه دید تماشاگر هنگام مشاهده نمایش محدود به وضعیت صندلی و صحنه است. اما به هنگام مشاهده فيلم صندلی تماشاگر از داخل اتاق به داخل هواپیمایی بر فراز زمین و از آنجا به کهکشانی دور تغییر می کند. این تغییر در نقطه دید - که اتفاق نسبت به تئاتر کمتر قراردادی با مجازی است - لزوما روایتی دیگر گونه به ویژه در ارتباط با زمان را به میان می آورد. اگر چه رمان، نمایشنامه با فیلم می توانند روایتگر یک داستان واحد باشند، ولی هر یک از این رسانه ها در سپهر ویژه خود فضای خلاقه یک اثر هنری است که تکنیک ها و قراردادهای شاخص خود را دارد. بنابراین، وقتی پای تأثیر اثر هنری به میان آید، اقتباس سینمایی هم تأثیری متفاوت نسبت به منبع ادبي خود خواهد داشت. واقعیتی که پیش از این در مورد تجسم خلاقه یک موضوع واحد از سوی نقاش و مجسمه ساز به وضوح قابل مشاهده بوده است.

روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

مسئله زبان: سینما و ادبیات

به آسانی می توان دریافت که زبان (ادبی یا گویشی) نقش محدودی در سینما و شكل اساسا متفاوتی نسبت به درام تئاتر - که در آن زبان نقشی مسلط ایفا می کند- دارد. این فاصله و تفاوت در قیاس با ادبیات که زبان در آن، تنها نقش مسلط را ایفا می کند، به مراتب بیشتر و چشمگیرتر است. ادبیات اجراء یا بازی نمی شود و بازیگر یا مفسر، دکور صحنه، نور یا موسیقی ندارد. ادبیات تنها خوانده می شود.

 

روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

تصوری که از سینما به عنوان رسانه کارگردان، و از تئاتر به عنوان رسانه نویسنده داریم، ناشی از اجماع نظر درباره غلبه این دو نقش بر سایر نقش های خلاقه ای است که با آنها در رقابت اند. ادبیات جای جدل چندانی باقی نمی گذارد و نویسنده تنها نقش یا عامل خلاقه در تولید متن (ادبی) است. از این منظر، ادبیات با سینما که در آن زمان نقشی محدود را ایفا می کند، فاصله بسیار دارد، پس چرا عموما و دائما مردم این دو نقش را با هم مخلوط می کنند؟ چرا شرکت های بزرگ فیلم سازی میلیونها دلار صرف خرید حقوق هنری اثری می کنند تا فیلمی بر اساس آن بسازند؟ البته واقعیت این است که فیلم های اقتباس شده از رمان های مشهور از لحاظ گیشه موفقیتی تقریبا تضمین شده دارند.

روایت سینمایی، روایت ادبی (1)

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)
افزودن نظر
  • هیچ نظری یافت نشد.
قدرت گرفته از کومنتو فارسی جوملا نال

مطالب مشابه

قصه های من و خواهرم (1)

سارا و مهمان کوچک (1)

خواص دارویی میوه ها (1)

مکان های تاریخی شهر کرمانشاه و پیشینه آن ها (1)

بهترین جاذبه های گردشگری شهر پکن (1)

راهنمای سفر به فلورانس (1)