معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان - 5.0 out of 5 based on 1 vote

معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان

خیابان های قدیمی گلپایگان

تنها خیابان شهر گلپایگان هم به موازات بازار شمالی - جنوبی احداث شده بود مسافر از پل قاضی زاهد، که بر روی رودخانه شهر گلپایگان یا (لعل بار) یا (انار بار) زده شده وارد باغات و زمین های زراعتی شمال شهر شده و به محله ی بابا عبدالله می رسید و از کنار مسجد حجة الاسلام و بقعه ی بابا عبدالله عبور کرده و در وسط شهر به یک میدان کوچک شهرداری می رسید و از آن جا به موازات بازار حرکت کرده از کنار «منار» عبور و از محل چال می گذشت و به جاده گلپایگان - خوانسار می پیوست ولی امروز خیابان های فرعی و دور شهری هم کشیده شده است.

معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان

از چهل سال پیش کم کم مغازه ها در اطراف این خیابان ایجاد شد و شکل سنتی خود را تغییر داده و به شکل امروزی در آمد و در دو طرف پیاده روها جوی آب و درختکاری شده و بعد آسفالت گردیده است. روشنایی خیابان: در اوایل عصر پهلوی توسط فانوس نفتی و بعد توسط لامپ های برق که از یک موتور دیزلی کارخانه برق که توسط تجار خریداری و نصب شده بود، به شکل بسیار ابتدایی از اول شب تا ساعت 5 / 11 شب نور کم و بی اثری داشت که اغلب یا موتور کارخانه خراب و تعطیل می شد یا سیم های نازک مسی و تیرهای چوبی بریده و شکسته و اتصالی پیدا می کرد و همین شعله های چراغ کم نور هم برای مدت های مدید تاریک می ماند.

معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان

نظافت خیابان توسط رفتگران بلديه و با ظرف دستی حلبی آب پاشی می شد و بخش شمال و جنوبی این خیابان به علت عبور حشم و گاو و گله های گوسفند تقریبا حالت راهروهای آغل را داشت. الاغ و استر هم که برای باربری و کارهای کشاورزی و زراعت کمک فوق العاده به دامداران و کشاورزان می کنند وجود داشت. ولی استر (یابو) بسیار کم بود.

کوچه ها: کوچه ها باریک و کج و معوج و زشت، دیوارها همه گلی و درب منازل چوبی با میخ پرچ و کوبه آهنی و سكو و هشتی و بیشتر چاه های مستراح در کوچه ها کنده شده و فضولات انسانی آن در کپه ای از خاکستر و روباز در معرض دید همگان بود و در واقع با گرد و غبار طوفان، خشکیده ی آن فضولات در هوا و فضا و منازل پراکنده می شد، تا خوب خشک می شد توسط گاله آن ها را بر الاغ حمل و به زمین های کشاورزی منتقل می گردند تا به مصرف زراعت برسند. کوچه ها فاقد چراغ و بعدها تیر چوبی و لامپ چراغ برق کم نور و اکثر خاموش بود و کوچه ها مملو از خاک و خاشاک و فضولات حیوانی و لاشه های مرغ های مرده.

معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان

کتیبه سنگی نهر هارون

در حدود سال های ۱۹۲ هجری و قبل از مرگ مأمون (جانشین خلیفه هارون الرشید) در طوس زبیده، همسر هارون به قصد رفتن به توس از طریق همدان، بروجرد - کمره، وارد شهر گلپایگان می شود.

به علت کثرت خدمه و احشام، سبب گرانی و کمیابی و قحطی موقت در شهر گلپایگان می شود. که سبب آن کم آبی و عدم برداشت به موقع کشت و زرع و خشک شدن محصولات کشاورزان بوده چون اهالی به قدر کافی آذوقه و علوفه نتوانسته بودند ذخیره نمایند. این مطلب جلب نظر (زبیده خاتون) را می نماید و برای رفاه حال کشاورزان و رفع کمبود آب دستور می دهد نهری در جنوب غربی شهر احداث گردد و انشعابی از رودخانه را توسط این نهر جدید به گلپایگان بیاورند و به یادگار این اقدام کتیبه ای در سنگ های کنار نهر نقش می شود که به مرور ایام هم نهر خراب و هم کتیبه محو می گردد.

معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان

مجددا در زمان صفویان و به دستور شاه عباس اول صفوی حدود سال های ۱۰۲۴ ه بندی زده می شود و نهر لای روبی و تعمیر می شود و کتیبه ای هم بر سنگ های کنار نهر وجود دارد که حاکی است «یوسف» نامی مأمور احداث و تعمیر نهر هارون بوده است.

غار بهلول

در دامنه کوه الوند و بعد از تخت پهلوان صابر که حدود ۳۱۱ متر ارتفاع دارد - غاری طبیعی وجود دارد به نام (غار بهلول) که هنوز قدمت و مشخصات آن به درستی معلوم نگردیده است.

معرفی آثار قدیمی شهری در گلپایگان

بازدید ها: 453
سنت های زندگی در گلپایگان - 5.0 out of 5 based on 1 vote

سنت های زندگی در گلپایگان

ابزار خانه و زندگی سنتی در گلپایگان

قلیان - قلیان و نی قلیان - نی پیچ، سرقلیان، آتش گردان، جا تنباكو، ظرف، نم کردن تنباکو، کوزه قلیان، میانه، جام برنجی، پارچ مسی یا ورشوی آب و انبر کوچک جزء لوازم بود.

قبل منقل - اعیان و اشراف در مسافرت خارج از شهر و یا دعوت در منازل اشخاص معتبر، همراه خود گماشته ای به نام، (آبدار باشی) داشتند که متصدی تهیه و نگه داری و آماده کردن و تعارف قلیان به ارباب خود بود و لوازم مربوطه را در کیفی چرمی به نام قبل منقل جا می دادند و بر پهلوی پالان اسب یا الاغ می بستند، حتی زغال و تنوره سماور و ظرف مربوطه را هم همراه داشتند. برای وسایل چای استکان و نعلبکی و زیردستی و قندان - چای دان و بادبزن و دودکش دسته دار و برای روشن کردن زغال در قدیم (سنگ چخماق و سوته) که عبارت بود یک قطعه آهن و یک قطعه سنگ آتش زنه و مقداری پنبه یا کهنه سوخته که سريع الاشتعال بود و قدری زغال و تنباکو در جعبه ای می گذاشتند که «هزار بیشه» نامیده می شد.

سنت های زندگی در گلپایگان

سماور - در گذشته ی نه چندان دور چای به شکل همگانی وجود نداشت و در بسیاری از شهرها فقط قهوه از طریق کشورهای هندوستان و عربستان و یمن سواحل جنوبی کشور ایران وارد می گشت و طبعأ قهوه جوش - قهوه خوری و قهوه خانه هم پیدا شد. قهوه را بدون قند و شکر می خوردند و از فنجان های ظریف و کوچک استفاده می شد. بعد از اینکه کاشف السلطنه بذر چای را از چین یا هندوستان وارد ایران کرد (با پنهان کردن بذر چای در داخل عصای چوبی خود که میان آن را خالی کرده بود) و کشت و برداشت و استفاده از چای رایج شد و نوشیدن چای هم معمول گردید و سماور که اصلا كلمه روسی است از طریق بندر انزلی و رشت و باكو وارد کشور ایران شد و استفاده از آن مرسوم گردید. سماور و قوری و فنجان و استکان و نعلبکی و زیر دستی و قندان و چای دان پارچ آب جزء لوازم ضروری و حتمی خانه ها شده بود.

سنت های زندگی در گلپایگان

قند هم بعد در ایران معمول شد و سابقا در تهران - اصفهان و یزد شکر را در قطعه پارچه ای به شکل مخروط کوچک می پیچیدند و برای آنکه از هم نپاشد پارچه را مرطوب می کردند و نخ دور آن می بستند بعدها قند روسی و بلژیکی هم وارد تهران شد تا در زمان ناصرالدین شاه قاجار در جنوب شهر تهران در کهریزک کارخانه قند به کمک بلژیکی ها ایجاد شد.

ابزار کشاورزی و زراعت در گلپایگان

شخم زدن و خرمن کوبی به سبک سنتی توسط گاو نر (ورزو) و گاهی الاغ هنوز رواج دارد. نژاد حیوانات را در گلپایگان «شو» گویند از پرندگان، کبوتر چاهی و انواع کبوتر و گنجشک ملیچ و سیره و کبک و سینه سرخ، کلاغ جره و زاغ و کلاغ پنجه قرمز، و کلاغ عمری و انواع عقاب، باز، چرق، قوش و جغد قرقی وجود دارد.

سنت های زندگی در گلپایگان

گاو و گوساله، میش و بز و الاغ- به علت زندگی روستایی و کشاورزی همه کس سعی می نمود که حیوانات شیر ده نگه داری نماید؛ بنابراین وسعت و امکانات زندگی فرق می کرد. از شیر برای تهیه فرآورده های لبنی استفاده ی کامل می شد. نوع گاو بومی گلپایگان در ایران معروف و نژادی پر شیر و مقاوم و پر صرفه است. نژاد گاوهای خارجی نتوانست با نژاد بومی رقابت کند و البته اصلاح نژاد توسط اداره ی کشاورزی از سال های قبل رواج داشت و نسل جدید گاوهای پرورشی امروز وجود دارد.

سنت های زندگی در گلپایگان

مرغ و خروس - مرغ و خروس بومی و هفت رنگ بسیار زیبای گلپایگانی هم در همه ی منازل نگه داری می شد و از تخم مرغ هم استفاده ی غذایی و هم فروش می شد کشتن مرغ و خروس رسم نبود و گاهی اعیان در عیدها و میهمانی های مهم مرغ سر می بریدند جوجه کشی به طریقه ی محلی رواج داشت و نژاد پر تخم و خوش گوشت معروف به (وار) آن معروف و با اینکه مرغ خارجی هم وارد شده است لكن طعم مرغ و خروس بومی در ذائقه اهالی بی نهایت دلچسب است. جوجه خروس را در بعضی بیماری ها سوپ کرده و به بیماری دادند انواع مرغ لاری، مرخ چینی، مرغ کاکلی و مرغ سیاه در بسیاری خانه ها نگه داری می شود.

سنت های زندگی در گلپایگان

هرچون (افشان) خیش ولک و ماله صحرایی و بیل و کلنگ و دودمه و تبر و دوشاخه، و پالان و رکاب و تنگ و رانکی و دهنه و افسار و لوچک و لاک و ماله وقائمه خشت زنی و نردبان و یوغ و اشکیل و سازین و طناب و جوال و گوال و هور و غیره و گاهی هم ترازو و قپان سه پایه و میزان وزنه و کپه، وجین کنی، داس خاله و بعد چیل و تمن و غیره.

سنت های زندگی در گلپایگان

بازدید ها: 944
معرفی امامزاده سعید آباد گلپایگان - 5.0 out of 5 based on 1 vote

معرفی امامزاده سعید آباد گلپایگان

بقعه دارای گنبدی سه پوسته است، پوسته داخلی و میانی سالم مانده ولی پوسته سوم که گنبد بیرونی را تشکیل می دهد از بین رفته است که ناچار سال های پیش با ورقه های آهنی آن را پوشش داده اند، گنبد برگریوه هشت ضلعی قرار دارد، در صحن ورودی امامزاده کتیبه ای وجود دارد که یکی از جلوه های هنرهای مستظرفه عهد صفوی می باشد. و کتیبه آن به خط محمدرضای امامی خوشنویس مشهور، به خط ثلث به زیبایی و مهارت تمام در روی قطعه سنگی مرمری به ابعاد ۹۰ در ۶۶ سانتی متر نوشته شده است بدین مضمون؛

معرفی امامزاده سعید آباد گلپایگان

بتوفيق الله تعالی و قربة له بنا نمود این عمارت خیر را در زمان دولت پادشاه جم جاه ملائک سپاه ظل الله رواج دهنده مذهب حثه ائمه اثنی عشر، غلام با اخلاص امیرالمؤمین حیدر، علیه و علیهم السلام، المؤيد بالتوفيق الربانی ابوالمظفر شاه عباس ثانی، خلد الله ملکه و سلطانه، نواب مستطاب خورشید احتجاب، زهرا طینت فاطمه سیرت عليه عاليه دلارام خانم جده ماجده آن اعلی حضرت کیوان رفعت مشتری منزلت خورشید مرتبت، امید که ثواب آن کار وزین نصیب ایشان گردد. و كان ذالک في شهر شعبان سنه ست و خمسين والف. كتبه محمدرضای امامی (= ۱۰۵۶ هجری قمری، چهارمین سال سلطنت شاه عباس دوم)

معرفی امامزاده سعید آباد گلپایگان

امامزاده دارای دو کتیبه دیگر هم هست که اشعاری حاکی از تعمیر بقعه توسط شخص خیری به نام محمدباقر در سال ۱۱۱۶ هجری قمری (مقارن با حکومت کریم خان زند است) که به حروف ابجد می شود (غیر مقبولان نشد کس محرم این آستان). امامزاده دارای درب ارسی مشبک نفیسی است که در سال ۱۳۷۲ هجری قمری به علت جابجا شدن در هم ریخته و صدمه زیادی دیده است.

سنگاب نفیسی هم در حیاط امامزاده هست با خطوط نستعلیق و ثلث، اشعاری در آن حک گردیده که مربوط به عهد آخرین پادشاه صفوی شاه سلطان حسین می باشد.

امامزاده دارای ضریح چوبی مشبکی است که آسیب دیده و بر روی آن در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی ضریح فولای نصب شده است. از جمله آثار دیگر واقع در امامزاده سنگ قبر مشهور به پهلوان آقا بیک و چند سنگ قبر دیگر می باشد. استادان ماهر گلپایگانی وقایع نامه اش بنگارند و مردخای نیز به نوبه خود آن را به نگارش دریافت. سپس شاه منصبی در کاخ به مردخای داد و او را به پاداش خدمتش هدایایی بخشید. اما هامان پسر همداتای اجاجی که مورد اعتماد و علاقه پادشاه بود به سبب ماجرای دو خواجه پادشاه در صدد گزند رسانیدن به مردخای فرو رفت.

معرفی امامزاده سعید آباد گلپایگان

جشن خشایار شاه: در زمان خشایار شاه این وقایع روی داد همان خشایارشاهی که فرماندهی او از هند تا حبشه در صد و بیست و هفت ولایت گسترده بود، در سومین سال سلطنتش ضيافتی تحت نظر خود برای تمامی صاحب منصبان عالی مقام و روسای سپاه پارس ها و مادها و نجیب زادگان و حاکمان ولایت ترتیب داد و می خواست که مکنت و حشمت پادشاهی خویش و پرتو تابناک عظمتش را طی مدتی طولانی که دقیقا بالغ بر صد و هشتاد روز شد برابر دیدگانشان بنمایاند.

چون ایام سپری گشت، شاه در محوطه باغ کاخ سلطنتی ضیافتی هفت روزه برای اهالی ارگ شوش از خرد و کلان ترتیب داد پرده هایی از جنس کتان سفید و پارچه ارغوانی مایل به بنفش را با رشته های ابریشم دریایی و ریسمان هایی ارغوانی مایل به سرخ به حلقه هایی سیمی بسته و از ستون های مرمر سفید و صاف و معرق نهاده بودند و تختهای زرین و سیمین را بر سنگفرش از سنگ های نادر مرمر سفید و صدف و معرق نهاده بودند برای نوشیدن، پیاله های زرین به اشکال گوناگون و باده فراوان که با گشاده دستی شاهانه ریخته می شد.

معرفی امامزاده سعید آباد گلپایگان

بازدید ها: 756
معرفی بازارهای سنتی گلپایگان - 5.0 out of 5 based on 1 vote

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

در گلپایگان (همانند دیگر شهرهای مهم ایران در گذشته) بافت سنتی و اصلی و قلب تپنده و مرکز کسب و کار و داد و ستد و مبادله ی کالا و رفع احتیاجات بازار بوده و هست. بازار عبارت است از راهروی پهن سرپوشیده که گاهی با آجر طاق زده شده و سوراخی در مرکز طاق نور خورشید را به داخل بازار می تاباند، یا طاق توسط الوار و تخته و پوشال، شاخ و برگ درختان پوشیده شده و به شکل شیروانی های چوبی معمولی است که ظاهر بیرونی آن را با کاه گل اندود می کنند و در هر دو طرف مغازه و دکان و انبارها وصل به هم قرار گرفته است. اخیرا با میله های آهنی و شیشه پوشیده شده است.

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

مصالح کف بازار از خاک رس بود که با آب پاشی و عبور انسان و دام و چرخ گاری سخت کوبیده شده و هر روز توسط دکان داران جارو و آب پاشی می شده است. در زمستان گلناک و چسبنده می شد و امروزه قسمتی از آن آسفالت شده است.

دكان ها: درب دکان های قدیمی عمدتا از تخته های الوار صنوبر و گاهی توت بود که در دو رشته شکاف که در میان الواری حفر شده عمودی و پهلو به پهلوی هم قرار می گیرد و آخرين الوار توسط «چفت و ریزه» آهنی ضخیم دست ساز آهنگران محلی بسته و توسط قفل های پیچی دست ساز بسته می شد -كف دکان چند سانتی متری بلندتر از کف بازار و بعضی پایین تر از کف بازار هست. اصطلاح «درب دکانت را تخته کن» از همین جا پیدا شده است که وقتی می خواستند دکان بسته شود درب آن را تخته می کردند. سوراخی در کنار اولین یا آخرین تخته بود، که گربه رو می گفتند، برای عبور و رفت و آمد گربه ها برای شکار موش ها وجود داشت.

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

دیواره ها و دکاکین گلین - نمای بیرونی و حد فاصل دو دکان هم دیوار گلی کاه گل شده بود سقف داخل دكان «تیر پوش» بود و گاهی سوراخی کوچک برای تهویه ی هوا در مواقع بسته بودن به پشت دكان و برای نور خورشید تعبیه شده بود که با میله های آهنی برای عدم دسترسی دزدان محکم گردیده بود.

بازار محله ی کلیمی ها از جنوب و جنوب شرقی بازار شروع می شد در فواصل انشعاباتی برای دسترسی به محلات مختلف و رفت و آمد آدم و حيوانات بارکش و با تعدادی دکان و انبار وجود داشت. ولی بازار اصلی محور شمالی جنوبی دارد. فقط یک باب تیمچه در اواخر بازار به طرف شمال وجود داشت. به نام تیمچه ی معظم که سرای بازرگانی بود.

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

حفاظت بازار: حفاظت بازار تا چهل سال قبل توسط «گزمه ها» و «داروغه ها» و «شبگردها» تأمین می شد که به هزینه ی دکان داران بود. شب ها داروغه و گزمه و شبگرد و سگ های پاسبان در بازار حکم فرما و صاحب اختیار بودند و تا صبح فریاد و سر و صدای گزمه ها و سگ ها بیداد می کردند و سارقین را فرار می دادند. اگر گاهی از سقف دکان سوراخی ایجاد و دزدی می شد - بدون ارتباط و موافقت و مشارکت داروغه و گزمه ها و شبگردها نبود. چه ورود به بازار، چه از معبر و چه از سقف با صدای پارس سگ های نگهبان مواجه بود که جلب توجه گزمه ها را می نمود.

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

روشنایی بازار: در روزها توسط تابیدن نور خورشید از سوراخ سقف طاق های بازار و در شب ها توسط چراغ های روغنی «پیه سوز» و بعدها «فانوس نفتی» که در غروب توسط سپورهای بلدیه که «فراش» نامیده می شدند، پر نفت و روشن می شد و توسط چوبی بلند با دوشاخه ی آهنی بر آن چوب ها، فانوس ها به قلاب مربوط که قبلا به دیوار نصب شده بود آویزان می گردید و صبح زود چراغ ها پایین آورده شده و خاموش می گردید و در انبار چراغ مربوطه در بازار جمع آوری و برای شب دیگر دوباره آماده می گردید.

بخشی از بازار اصلی سقفش با طاق زیبای آجری بود که هنوز هم وجود دارد. گرچه بعدها بخش مهمی از آن تخریب و به شکل امروزی در آمده است.

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

بازار و دكان ها مخلوط و همه نوع کسب و کار در کنار هم قرار دارند و هیچ محدودیت و انحصاری وجود ندارد. از قصابی و نانوایی سبزی فروشی گرفته تا بازی و خرازی و صحافی و سراجی و سقط فروشی و غیره.

در ورودی های بازار و بیرون از راهروهای اصلی در محوطه های باز، محل نگه داری اسب، الاغ، شتر، گاو و گوسفند بوده است. نعل بندی و آهنگری هم در اطراف این میدان ها مستقر بودند که روستاییان شرق و غرب شهر گلپایگان به آن ها مراجعه و رفع نیاز می کردند هیچ نوع نهاد و بنیاد جدید، مثل بانک، اداره، درمانگاه و غیره در بازار وجود نداشت حتی توالت، مسجد، کلانتری، همگی در نزدیکی بازار اصلی مستقر بودند.

معرفی بازارهای سنتی گلپایگان

بازدید ها: 747
روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان - 5.0 out of 5 based on 1 vote

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

روشنایی- در گذشته نور و روشنایی منازل از چراغ روغنی بود که ظرفی مسی شبیه قوری یا (چراغ جادوی علاءالدین) بود که در آن روغن کرچک که از عصاری ها از دانه ی روغن گیاه کرچک می گرفتند می ریختند و قطعه ای پنبه را به شکل فتیله در روی نوک آن گذاشته با سنگ چخماق آتش می زدند و قدری سوته که عبارت بود پنبه نیم سوز و میلهای فلزی که بر سنگ می زدند و جرقه می زد و سوته روشن می شد. چراغ روغنی بسیار بد بو و دارای دود غلیظ و سنگین بود و امراض ریوی را باعث می شد.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

فقرا، چراغشان عبارت بود از روغن دان کوچک با یک فتیله ی پنبه ای که از فلز - یا ظرف لعابی یا گلی نور بسیار ضعیفی داشت و شعله لرزان آن دائم در کم و زیاد شدن بود. در طویله ها که طبعا تاریک بود این ظرف روغن دار دارای دسته میخ مانندی بود که در لای درز خشت و گل دیوار طويله فرو می کردند و ثابت نگه داشته می شد و نور این چراغ بسیار کم و معروف به (چراغ موشی) بود.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

در زمان های خیلی دور مکاری ها یا چاروادرها یعنی افرادی که حمل و نقل انسان و بار را عهده دار بودند و کاروان الاغ و استر و گاهی هم اسب و یابو و معدودی هم کجاوه، هودج و پالکی برای مسافران بیمار و فرسوده و یا زنان باردار و ضعیف بسته شده بود در مواقع ضروری برای روشنائی از یک گندله نخ پنبه ای موم کشیده که مانند گلوله کامواهای امروز بود و در ليفه تنبان خود ذخیره داشتند و شب ها و در تاریکی ها نوک این نخ موم آلوده را روشن می کردند و تقریبا به منزله ی چراغ قوه ی دستی امروزی عمل می کرد اما بسیار کم نور بود.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

در منازل ثروتمندان شمع که انواع و اقسامی داشت مثل شمع گچی - شمع کافوری در شمعدان ها و لاله ها و مردنگی ها روشن می کردند ولی افراد معمولی از نوع شمع های ارزان قیمت که از پیه گاو و گوسفند تهیه می شد روشنایی خانه را تأمین می کردند پس از ورود نفت از طریق بندر باکو در شمال آذربایجان به ایران و گلپایگان چراغ های نفت سوز فتیله دار نمره ۵ و ۷ از جنس شیشه یا بلور با سرپیچ و فتیله ی برنجی بود و فتیله آن بالا و پایین کشیده می شد معمول گردید که به (لامپا) معروف بود به تدریج چراغ نفت سوز دو فتیله پایه دار و بعد چراغ نفت سوز (گرد سوز) که اغلب ساخت روسیه بود رایج شد در سال های ۱۳۱۰ به بعد چراغ زنبوری نفتی مارک (هازاک آلمان) که تلمبه و توری داشت و نور خیلی خوب و سر و صدا فراوان داشت معمول گردید.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

چراغ مرکبی که مورد استفاده ی آن بستن یا آویزان کردن به پالان الاغ بود روشنایی دهنده در شب های تار در جاده ها برای کاروان هاو چاروادارها بود که مرتب بار الاغ کج می شد و یا می افتاد و نیاز به بار کردن و بستن داشتند و چراغ مرکبی بسیار مفید بود - اصل این چراغ را که در اول «چراغ بادی» یا (فانوس) می گفتند و در قایق ها و کشتی ها از آن استفاده می کردند در صحرا و خرمن ویا دراز او و اویاری در شب تار و تاریک کمک مهمی به (روزی) و اویار می نمود و هنوز مورد استفاده است.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

بعد از سنگ چخماق یا اتش زنه - گوگرد پیدا شد که کبریت را به لهجه ی گلپایگانی (گل بوت) می گفتند و عبارت بود از شاخه دسته علف خشک شده نازک و ظریف به اندازه ۱۵ سانتی متر که آنرا با نخ به هم بسته و در ظرف گوگرد مذاب فرو می کردند - در موقع نیاز سر گوگرد مالیده را در آتش می گرفتند که مانند کبریت روشن می شد و شعله سبز رنگی داشت.

آشپزخانه - معمولا مطبخ گفته می شد که در آن تنور نانوایی و اطاق پخت و پز چوب مشکه و نیره و خودمشکه و ظروف دوغ و ماست و پنیر و روغن و شیره و غیره هم در آن نگه داری میشد مطبخ ها دوده زده و سیاه شده با رشته های آویزان تار عنکبوت بود، چندان اجاق بسته هم برای طبخ غذا وجودداشت که نور مطبخ را سوراخ سقف تأمین می شد.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

ظروف منزل - اغلب از مس ساخته می شد، مثل قزقون و قزقونچه، دیگ، دیگ بر، قابلمه سه پایه، انبر، کاسه، بشقاب، بادیه، قدح، سینی، سیخ، سیخچه، قهوه جوش، وسمه جوش، قاشق، کفگیر، ملاقه تیربرگ، وردنه، شاته واکن، وردستی، مچ بند، سربند برای نانوایی، سونویه، کشماله از لوازم منزل بود.

مشکه - لوازم شیردوشی و ماست بندی و کشکول و چوب خط و دیگ و سبد بافتنی از شاخه ی درخت بید و یا ساقه ی گندم و سه پایه ی مشکه زنی و ظروف سفالی لعابی به نام های چهار قفلی، بسو، دومنی، یک منی و صادگیری و ظرف ماست و روغن، دله روغن و خیک روغن و غیره معمولا در اطاقی انبار مانند نگه داری می شد.

روش های روشنایی در خانه های قدیمی گلپایگان

جعبه آراشت - جعبه آرایش که از چوب درخت گلابی در خود گلپایگان و خوانسار به ظرافت تمام ساخته و منبت کاری می شد و لوازم آرایش زنان را در آن جا می دادند و اگر احیانا انگشتری یا سینه ریزی و النگویی و گوشواره ای داشت جایش در همین جعبه آراشت بود که فقرا با یک جعبه ی ساده به نام «مجری» مختصری از لوازم بالا را در آن جا می دادند.

بازدید ها: 541