ادبیات
یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجدی
بیژن نجدی از شاعران و نویسندگان معاصر است که در آبان ماه 1320 در خاش به دنیا آمد و شهریور ماه 1376 در سن پنجاه و شش سالگی در لاهیجان از دنیا رفت. علت مرگ این نویسنده و شاعر خوش ذوق ابتلای او به بیماری سرطان ریه بوده است.
نجدی در زمان حیات خود تنها مجموعه داستان "یوزپلنگانی که با من دویده اند" را به چاپ رساند و به خاطر همین کتاب نیز موفق به کسب جایزه ی قلم زرین در سال 1374 شد. بقیه ی آثاری که از او منتشر شده است پس از مرگش و به وسیله ی همسرش به چاپ رسیده است. برخی از این آثار عبارت اند از: دوباره از همان خیابان ها، داستان های ناتمام، خواهران این تابستان، واقعیت رویای من است، پسرعموی سپیدار.
برخی از داستان های کوتاه بیژن نجدی توسط کارگردانان خوبی به فیلم درآمده است. عنوان این داستان ها عبارت اند از: تاریکی در پوتین، سپرده در زمین، گیاهی در قرنطینه، استخری پر از کابوس، مرثیه ای برای چمن، بیمارستان نه قطار.
کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند مجموعه ای است از ده داستان کوتاه به قلم بیژن نجدی. این کتاب توسط نشر مرکز به چاپ رسیده و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. شاید برای شما جالب باشد که وصیت نامه ی زیبای نجدی را در ابتدای این کتاب و به قلم خود او مطالعه کنید.
- اولین داستان این کتاب با عنوان سپرده به زمین درباره ی زوجی است که سال ها از ازدواجشان می گذرد و فرزندی ندارند. آن ها کودک مرده ای را پیدا می کنند و تصمیم به دفن او می گیرند.
- داستان دوم با عنوان استخری پر از کابوس درباره ی پسری روستایی به نام مرتضی است که به اتهام کشتن یک قو دستگیر شده است.
- روز اسب ریزی عنوان داستان سوم این مجموعه است و درباره ی یک اسب است که می خواهد آزاد باشد.
- عنوان داستان چهارم این مجموعه تاریکی در پوتین است. داستان درباره ی پدری است که می خواهد در غم از دست دادن پسرش طاهر تا آخر عمو سیاه پوش باشد. این پدر پسرش را چهل سال پیش در جنگ از دست داده است.
- شب سهراب کشان، داستان پنجم این مجموعه، درباره ی پسر کر و لالی به نام مرتضی است.
- چشم های دکمه ای من داستان ششم این مجموعه است و از زبان یک عروسک روایت می شود که صاحبش در یکی از روزهای جنگ ایران و عراق مرده است.
- هفتمین داستان با عنوان مرا بفرستید به تونل درباره ی پزشکی است که می خواهد ثابت کند مغز انسان تا مدتی پس از مرگ زنده می ماند.
- داستان هشتم با عنوان خاطرات پاره پاره ی دیروز درباره ی دو مرد به نام های دکتر حشمت و میر آقا است که کار توزیع روزنامه بین گیله مردان را انجام می داده اند.
- داستان نهم با عنوان سه شنبه ی خیس درباره ی دختری است که منتظر آزاد شدن پدرش از زندان است.
- عنوان داستان آخر نیز گیاهی در قرنطینه است. این داستان درباره ی پسری به نام طاهر است که در کودکی بیمار شده است و برای بهبودش به جادو روی آورده و سنجاقی را در کتفش فرو کرده و قفل کرده اند.
نکته ی مهمی که در تمام داستان ها و آثار بیژن نجدی وجود دارد، لحن لطیف و شاعرانه ی این نویسنده است که همراه با توصیفات دقیق بر زیبایی نوشته های او افزوده است.
بوف کور اثر صادق هدایت
صادق هدایت از نویسندگان و مترجمان معاصر است که در سال 1281 در تهران به دنیا آمد و در سال 1330 در سن چهل و نه سالگی در پاریس خودکشی کرده و از دنیا رفت. مزار او هم اکنون در پاریس قرار دارد.
صادق هدایت را یکی از پدران داستان نویسی ایران نام برده اند چرا که آثارش روشی نوین در داستان نویسی را پایه گذاری کرد و شیوه ی نوشتاری او بر بسیاری از بزرگان و نویسندگان پس از خود تاثیر گذاشت.
برخی از آثار این نویسنده عبارت اند از: رباعیات خیام، فواید گیاه خواری، زنده بگور، پروین دختر ساسان، سایه ی مغول، اصفهان نصف جهان، سه قطره خون، نیرنگستان، سایه روشن، مازیار، وغ وغ صاحاب، ترانه های خیام، بوف کور، سگ ولگرد، علویه خانم، ولنگاری، حاجی آقا، افسانه ی آفرینش، توپ مرواری و نوشته های پراکنده.
صادق هدایت برخی از آثار نویسندگان بزرگ جهان را نیز به فارسی ترجمه کرده است. از جمله ی این آثار می توان مسخ اثر فرانتس کافکا، دیوار نوشته ی ژان پل سارتر، تمشک تیغ دار اثر چخوف، کور و برادرش اثر آرتور شنیتسلر اشاره کرد. تمامی این آثار از زبان فرانسوی به زبان فارسی برگردانده شده اند. البته گفته شده است که از ویژگی های ترجمه ی صادق هدایت عدم پایبندی به متن اصلی است.
صادق هدایت به کار نقاشی نیز می پرداخته است و بعد از مرگ او برادرش جهانگیر هدایت مجموعه ای از نقاشی های او را در کتابی به نام آهوی تنها منتشر کرد.
بوف کور یکی از معروف ترین آثار صادق هدایت است. به طوری که کم تر کسی را می توان یافت که اهل مطالعه و ادبیات باشد و بوف کور را نخوانده باشد. البته چاپ این کتاب تاکنون بارها ممنوع شده است و سانسور بسیاری نیز روی آن صورت گرفته است. شاید فضای تاریک رمان ها و نوشته های صادق هدایت و توجه ویژه ی او به مرگ و برخی از عقایدش دلیل این سانسورها و ممنوعیت ها باشد.
بوف کور را شاهکار ادبیات ایران و از برجسته ترین آثار معاصر دانسته اند که به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ژاپنی ترجمه شده است. منتقدان و بزرگان بسیاری به نقد این کتاب پرداخته اند و کتاب های بسیاری را نیز در این باب به چاپ رسانده اند.
معرفی کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
ذهن ما هیچ وقت در حال استراحت نیست و مدام افکار و آرزوهای مختلفی ذهن ما را مشغول می کند. در این شلوغی ها ممکن است آرزوهایی فراموش بشوند که زمانی تمام ذهن ما را درگیر کرده بودند. چگونه میتوانیم خواستهها و آرزوهایمان را از خطر فراموشی در امان نگهداریم؟ در ادامه کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد را به شما معرفی می کنیم.
دربارهٔ کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
خانم کلاوسر یکی از معلمهای موفق است که در کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد، یک روش ساده ولی مهم برای دستیابی به خواستههای شخصی را آموزش میدهد. نویسنده به مخاطب نشان می دهد که چگونه نوشتن میتواند زندگی فردی و اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار بدهد. او در این کتاب به سراغ کسانی رفته که تأثیر استفاده از این مهارت را به چشم خود دیدهاند، و در نوزده فصل داستان هرکدام از این افراد را روایت میکند. در هر فصل از این کتاب ماجراهایی رخ میدهد و شما را با افرادی آشنا می کند که دارای شخصیت ساده، معمولی و ملموس هستند. در واقع این کتاب به شما آموزش می دهد که برای رسیدن به خواستههایتان لازم نیست انسانی با ویژگیهای ذاتی منحصربهفردی باشید؛ بلکه میتوایند با تبدیل کردن نوشتن به عادتی روزانه، به خواستههایتان برسید. در پایان هر فصل، نویسنده از ماجرای هر فصل و شخصیت موردنظر را تحلیل کرده و تمرینهایی مربوط به آموزشهای همان فصل را قرار داده که انجام آنها به یادگیری بیشتر کمک میکند.
آیا این کتاب برای شماست
هدف از نوشتن این کتاب این است که مخاطب به اهمیت مهارت نوشتن در تحقق بخشیدن به خواستههایش پی ببرد. خواندن این کتاب به همهٔ افراد در موقعیتهای شغلی و اجتماعی مختلف و هم چنین کسانی که بهدنبال دستیابی به اهدافشان هستند، توصیه می شود. به دلیل اینکه این کتاب در مورد آموزش مهارتهای چگونه نوشتن ارائه شده، میتواند برای افرادی که کارشان نوشتن است یا به نوشتن علاقه مندند مفید باشد.
دربارهٔ نویسنده
دکتر هنریت آن کلاوسر نویسندهٔ کتابهای پرطرفدار «با هر دو طرف مغزت بنویس» و «قلبت را روی کاغذ بیاور» می باشد. او در دانشگاههای واشنگتن، سیاتل، کالفرنیا، لتبریج و فورد تدریس کرده است. ایشان هر سال برای شرکتهای مختلف در سراسر دنیا کارگاههایی دربارهٔ نوشتن، تعیین هدف و ایجاد رابطه برگزار میکنند.
بخشهایی از کتاب
زمانی که اهدافتان را مینویسید، از مغزتان انواع مطالب جدید، عقاید انرژیزا و طرحهای مختلف تراوش خواهد کرد، اینها خبرهای خوبی هستند، اما اگر آنها را ضبط یا مرور نکنید، بهترین نقشهها و طرحهای شما به دست فراموشی سپرده خواهند شد.
تا ندانی چه میخواهی، نمیتوانی به آن دستیابی. نوشتن باعث میشود تصور روشنی از خواستهٔ خود پیدا کنی. خدا میتواند چیزی را که میخواهی به تو بدهد اما خودت باید به روشنی بدانی چه میخواهی. تغییر محل و محیط نوشتن بسیار مؤثر است بهویژه رفتن به جایی که آب هست، چون آب باعث یونیزه شدن منفی هوا و افزایش خلاقیت میشود.
معرفی کتاب انتخاب های سخت
در مسیر زندگی هر انسانی، چالش های زیادی وجود دارد. اینکه چگونه از این مشکلات عبور کنید، بستگی به تصمیم های خودتان دارد. تصمیمهای ما با توجه به اثری که بر زندگی دیگران خواهند داشت، اهمیت زیادی دارد. همچنین تصمیمهای درست، قدرت مدیریت ما را افزایش خواهد داد. اگر دوست دارید با تجربهٔ چنین تصمیمگیریهایی آشنا شوید، حتما کتاب انتخابهای سخت نوشتهٔ هیلاری رادهام کلینتون را مطالعه نمایید.
این کتاب دربارهٔ زندگی دیپلمات آمریکایی، خانم هیلاری رادهام کلینتون، است. تمام اتفاق هایی این کتاب از زبان او روایت می شود. او در کتابش نظر شخصی خود را درباره تمام موضوعات بیان کرده است. مترجم این کتاب می گوید که نظرات خانم کلینتون در مورد ایران و فلسطین بهدلیل رویکرد مداخلهجویانهٔ ایالت متحدهٔ آمریکا است، هم چنین نحوهٔ تصمیمگیریها و استراتژیهای کلینتون، بسیار جالب می باشد. نویسنده کتاب آنچنان زیبا از شخصیتهایی که با آنها روبه رو شده، صحبت کرده که خواننده احساس میکند در موقعیت مشابه قرار دارد و با چنین فردی همکار است. همچنین او برای توصیف سفرهایشان، از کلماتی استفاده کرده که خواننده را به خواندن تشویق می کند. تصویر سازی نویسنده آنچنان قدرتمند است که بهنظر میرسد، این کتاب ترکیبی از سفرنامه و زندگینامه می باشد. یکی از جذابیت های این کتاب این است که نویسنده در سفر خود به هر کشور، به معرفی فرهنگ و ویژگیهای خاص آن کشور میپردازد.
هم چنین نویسنده درباره خانواده و ارزشهای آن در زندگی شخصی و اجتماع صحبت کرده است و بهعنوان زنی دیپلمات، مدیریت کار و زندگی شخصیاش را بهخوبی بیان میکند. بخش جذاب کتاب درباره شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و شکست کلینتون و سپس همتیمی شدن با مجموعهٔ مدیریتی باراک اوباما بهعنوان وزیر امور خارجهٔ آمریکا است. در قسمتی از کتاب که کلینتون، پس از شکست در انتخابات با هوادارانش صحبت میکند، میخوانیم: «هرچند موفق نشدیم آن سقف بلند را بشکنیم، و این سقف شیشهای همچنان پابرجاست (تبعیض دربارهٔ زنان)، اما از شما سپاسگزارم. چون موفق شدیم هجده میلیون ترک در آن ایجاد کنیم و نور، درخشانتر از همیشه از میان آن میتابد و ما را سرشار از امید میکند. میدانیم که مسیرمان، دفعهٔ بعد سادهتر خواهد بود. تاریخ پیشرفت در آمریکا، همیشه همینطور بوده است. همیشه مرا در خط مقدم دموکراسی خواهید دید. در حال مبارزه برای آینده. راهی که برای ادامهٔ مبارزهمان در حال حاضر وجود دارد، برای دستیابی به اهدافی که پای آنها ایستادهایم، این است که تمام انرژی، شور، قدرت و توان خودمان را برای انتخاب باراک اوباما بهعنوان رئیسجمهور بعدی ایالت متحدهٔ آمریکا بهکار گیریم.»
آیا این کتاب برای شماست؟
اگر علاقه دارید که با طرز تفکر افراد مختلف آشنا شوید، این کتاب بهترین انتخاب است. شما در این کتاب زندگی را از دیدگاه دیپلماتها می بینید. همچنین مطالعه این کتاب به مدیران شرکتها و حتی مدیران مدارس هم پیشنهاد میشود، زیرا به آنها کمک می کند که در لحظات سخت چگونه تصمیم درست بگیرند.
بخشهایی از کتاب
اکثر رهبران جهان در زندگی شخصی، آرامتر از آنچه هستند که در جمع به نمایش میگذارند، اما سارکوزی اینطور نبود. او حتی شوخطبعتر و پرحرارتتر بود. هر جلسهای با او پر از ماجرا و داستان بود. این اخلاق او باعث میشد گاهی در مناسبات بینالمللی، از واژهای استفاده کند که دردسر و جنجال ایجاد کند. آتش تند سارکوزی و برونگرایی و نظراتش، سیاست خارجی را تحتتأثیر قرار میداد؛ بهحدی که حمایت از نظراتش در مقابل مخالفینش چالشبرانگیز میشد. با این حال هیچ وقت از تلاش در این زمینه دست نکشیدم. سارکوزی شایعات را میگفت و گاهی دیگر رهبران دنیا را نادان یا علیل توصیف میکرد. از نظر او یکی دیوانه یا معتاد بود، دیگری ارتشی داشت که نمیدانست چطور با آن بجنگد و یکی راه درازی تا انسانیت داشت. سارکوزی همیشه گلایه میکرد که چرا رهبرانی که به دیدنش میروند، به طرز نابخشودنیای پیر، نچسب و مرد هستند. ما با هم میخندیدیم، مناظره و بحث میکردیم و اکثر اوقات در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام شود، اتفاق نظر داشتیم.
معرفی کتاب صبح جادویی
رابرت کیوساکی معلم بزرگ موفقیت در مقدمه کتابش میگوید: «هال الرود نابغه است و کتاب صبح جادویی واقعا سحرآمیز می باشد.» او خواندن این کتاب را به ما پیشنهاد می دهد. خواندن این کتاب برای همهٔ کسانی که بهدنبال داشتنِ زندگی موفق هستند، ضروری است. این کتاب به شما کمک می کند تا الگوهای مؤثری برای رسیدن به موفقیت و داشتن زندگی شادتر پیدا کنید.
دربارهٔ کتاب صبح جادویی
شما با مطالعه این کتاب، بیشتر با زندگی افراد موفق، رفتارها و عادتهایی آنها از جمله سحرخیزی، نظم، برنامهریزی، تعهد و… آشنا می شوید. کتاب صبح جادویی، شما را راهنمایی می کند تا به زندگی روزمره تان نظم بدهید. بر اساس گفتهٔ نویسنده و بازخوردهایی که از مخاطبانش گرفته، این کتاب برای افراد زیادی در سراسر دنیا الهام بخش بوده و به داشتن زندگی موفقیت، شادتر و هدفمندتر کمک کرده است. هال الرود در صبح جادویی بهدنبال راهکارهایی عجیب نیست، او در این کتاب، شش عادت بسیار مؤثر، ساده و نحوهٔ بهکارگیری آنها را به مخاطبانش معرفی کرده است. آنچه که این کتاب را نسبت به نمونههای مشابه متمایز میکند، تأثیرگذاری و قابلیت اجرا در سریعترین زمان ممکن است. ابتدای کتاب، شما با نویسنده و زندگی تأثیرگذارش آشنا میشوید. در ادامه، نویسنده در مورد اهمیت موضوعاتی مانند سحرخیزی و زمان بیدار شدن، تعهد در اجرای برنامه و فلسفهٔ صبح جادویی توضیحاتی ارائه داده است. فصل ششم هم در مورد راهکارهایی حیاتی برای زندگی کردن با تمام قوا می باشد. در فصلهای پایانی هم، نحوهی مراقبت جهت حفظ و تداوم این عادات در روزمره شرح داده شده است.
آیا این کتاب برای شماست؟
اگر به دنبال انگیزه ایی برای رهایی از روزهای تکراری هستید و از یکنواختی زندگی روزمرهتان خسته شدهاید، اگر بهدنبال راهکارهایی درست برای آغاز کردن روزتان هستید و یا اگر قصد دارید، تغییر اساسی در زندگی روزمرهتان ایجاد کنید، پیشنهاد می کنیم این کتاب را مطالعه کنید. کتاب صبح جادویی به شما کمک می کند که بتوانید یک برنامهریزی کلی برای روزتان داشته باشید و نظم و انگیزه را دوباره به زندگی تان بر گردانید.
بخشهایی از کتاب
درجهٔ مسئولیتپذیری شما نسبت به اتفاقاتی که در زندگیتان رخ میدهد، همان درجهٔ قدرت شخصیتان برای تغییر شرایط زندگیتان است. درک تفاوت میان مسئولیت پذیری و عیبجویی بسیار مهم است؛ درحالیکه عیبجو بهدنبال مقصر میگردد، ویژگی مسئولیتپذیری مشخص میکند که چه کسی مصمم است تا شرایط را بهبود ببخشد. اگرچه من مقصر تصادفم نبودم، اما مسئولیت بهبود زندگیام با خودم بود؛ مسئولیت اینکه شرایط زندگیام را به شرایط دلخواهم تغییر دهم.
هنگام دویدن به یک فایل صوتی گوش میکردم. اگرچه قبلا آن را شنیده بودم، هرگز متوجه آن نشده بودم. گاهیاوقات چیزی را بارها و بارها گوش میکنید، اما درگیر آن نمیشوید و به آن توجه نمیکنید. برای اینکه آن موضوع توجه شما را جلب کند، باید آمادگی ذهنی داشته باشید. من آن روز مأیوس بودم و در نتیجه، آن موضوع نظرم را به خودش جلب کرد. وقتی شنیدم جیم ران با قاطعیت میگفت: «سطح موفقیت شما بهندرت از سطح پیشرفت شخصیتان بالاتر میرود، زیرا موفقیت چیزی است که شما با شخصی که به آن تبدیل میشوید، جذبش میکنید»، ناگهان از حرکت ایستادم. این فلسفه درحالِ دگرگون کردن زندگیام بود.














