قزوین
معرفی بقاع متبرکه قزوین
آرامگاه (مزار) شیخ احمد غزالی
حمدالله مستوفی در شرح مقابر و گورستان های قزوین می نویسد: به طرف ارداق نزدیک رودخانه گوری است از آن یکی از صحابه و در آن مقبره مشهدی است از آن پسر علی بن موسی الرضا. وفات آن پسر در دو سالگی بوده و گویند حسین نام داشته. در آن مقبره گور ابن ماجه محدث قزوینی و خیرالنساج و شیخ ابراهیم استنبه هروی و شیخ احمد غزالی رحمة الله عليه.
مرحوم گلریز در مینودر آورده است:
در کوچه امامزاده اسماعیل پایین تر از چهار راهی که به طرف مغرب و محله سکه شریحان می رود حیاط کوچکی در طرف شرقی کوچه واقع شده که به امامزاده احمد معروف است ولی در نزد خواص مشهور است که آرامگاه شیخ احمد غزالی برادر حجة الاسلام محمد غزالی یکی از ارکان بزرگ متصوفه است که در قزوین متوطن گردیده و در سنه (۵۰۴ تا ۵۲۷) درگذشته است.
امیر شیخ اوحدالدین تقی حسینی دقاقی بلیانی فارسی که خود در دوره سلطان محمد خدابنده و شاه عباس بزرگ می زیسته و به سال ۹۹۵ به قزوین آمده و مورد توجه شاه عباس قرار گرفته است در کتاب خود به نام «عرفات عاشقین و عرصات عارفین» در ضمن حالات شیخ احمد غزالی می نویسد:
«مرقدش را در قزوین نشان می دادند. در شاهزاده حسین به زیارت آن رسیده ام و بر سر اتمام سنه الف شاه عباس می خواست که آن را خراب نماید اما آخر مشخص شد که در «یزداجرد» آسوده است».
مرحوم گلریز بعد از نقل مطالب فوق می نویسد:
این کلمه (یعنی یزداجرد) چون بعضی حروفش نقطه لازم را ندارد، معلوم نیست در کجای قزوین است. در اطراف قزوین دهاتی که آخر آن ها به کلمه «جرد» که معرب «گرد» است ختم می شود عبارتند از دهات: بزمجرد، جم جرد، رزجرد، کچله جرد، کلسجرد، ولازجرد و کلمه بزمجرد (یا بزم گرد) به نام دهی که در عرفات نوشته شده نزدیک تر است و آن از دهات دهستان دشتبی است. ظاهرا شاه عباس به این که مزار شیخ احمد غزالی در خارج شهر است قانع نشده و آنجا را خراب کرده باشد و دور نیست اشخاصی از مریدان این سلسله در همان وقت استخوان های او را برداشته و در نقطه کنونی دفن کرده باشند و آن جا را به نام امامزاده احمد مشهور ساخته که از تهاجم اراذل و اوباش و متعصبان محفوظ باشد.
آرامگاه (مزار) شیخ علک قزوینی امام رافعی صاحب التدوين مزار شیخ علک قزوینی را که از اعاظم علمای صاحب کرامت بوده در گورستان سر راه جوسق یعنی در نواحی سوخته چنار نشان می دهد و ظاهرا این ناحیه در گذشته گورستان وسیعی بوده است که احتمالا به گورستان طالش اتصال داشته است.
امامزاده صالح
در حرم پیغمبریه همان جا که صندوق مزار چهارانبياست امامزاده ای هم از اولاد امام حسن مجتبی (ع) به نام امامزاده صالح مدفون است که زیارت نامه جداگانه دارد. به آرامگاه چهار انبیاء (پیغمبریه).
آرامگاه (مقبرة ) طریق دستجرد
آنجا مقابر اعاظم سادات است و پشته ای آنجا ست که آن را کوهک خوانند (احتما آمنه خاتون باشد).
امامزاده قاسم
نام این امامزاده در کتابچه سرشماری قزوین به اعتبار نوشته کدخدای محله تنورسازان آمده و در کتاب مینودر منعکس شده است اما اثری از آن باقی نمانده است.
آرامگاه (مقبرة) قوام
از جلو مسجد سبز کوچه ای به طرف خاور منتهی به خیابان مولوی می گردد. در اواسط این کوچه کوچه بن بستی در طرف شمال است که در نبش غربی آن مقبره ای قرار دارد. روي در آن که به سمت کوچه باز می شود ولی پیوسته بسته است. این کلمات را با خط زیبایی در چوب قسمت پایین در بریده اند. قیر قوام سلیل نظام حسنی سنة عزصو.
سنه «عزصو» به حساب ابجدی ۱۲۹۶ می شود "ظاهرة صاحب مزار از افراد سرشناس آن محله و این مکان دیوان خانه او بوده که بنابر وصیت خود او آنجا دفن شده است. باید دانست که شخص مذکور هیچ گونه انتساب و نسبتی با قوام الدين محمد صاحب تحفة قوامیه که از اجله دانشمندان دوران سلطنت شاه سلطان حسین صفوی و نادرشاه افشار است ندارد."
به طرف ارداق نزدیک رودخانه گوری است از آن یکی از صحابه و در آن مقبره مشهدی است از آن پسر علی بن موسی الرضا. وفات آن پسر در دو سالگی بوده و گویند حسین نام داشته. در آن مقبره گور ابن ماجه محدث قزوینی و خیرالنساج و شیخ ابراهیم استنبه هروی و شیخ احمد غزالی رحمة الله عليه..
معرفی آرامگاه های گردشگری قزوین
آرامگاه (مقبره) پیر علمدار
در خیابان تهران که حد فاصل میان محله ري و محله راه چمان است. نزدیک به دروازه تهران کوچه ای است به نام کوچه رخت شور که به جانب شمال ممتد شده است و به زمین مسطحی منتهی می شود که ظاهرا در قدیم گورستان بوده و از همان سوي شمال نزدیک حمام پیره سال است. در شمالي مسطحه مزبور یک دکان بقالی است و روبه روی دکان بقالى بقعه کوچکی است چهارگوش که هر ضلع آن بیش از یک متر نیست و روی آن را به گچ سفید کرده اند که قبر را نشان می دهد. این بقعه معروف است به پیر علم دار ولی صاحب مزار شناخته نیست و کسی نمی داند چه نام داشته و در چه عصری می زیسته است.
آرامگاه (مقبره) پیر کنار سبزه مسجد
در جانب غربی سبزه مسجد در محله آخوند آن قسمتی که در کوچه پیش آمده و متصل به مسجد است و در طرف جنوب قرار دارد، مزار پیری است ولی نام و نشان آن معلوم نیست. ظاهرا در سده های پیشین در این ناحیه گورستانی یا مقابری بوده است و بزرگان یا دانشمندانی در آنجا مدفون بوده اند که اکنون اسمی و اثری از آنان پدیدار نیست. در شمال کوچه روبه روی مسجدسبز مهتابی بزرگی است و در مغرب آن حجره ای است که در زمان گذشته مکتبخانه بوده و زیر مهتابي على الظاهر خالی و در قدیم سرداب بوده که اموات را در آنجا می گذاشته اند اما اکنون چیزی که دلالت بر سرداب و خالی بودن زیر مهتابی بکند دیده نمی شود.
مقبره پیر را چند سال پیش یکی از سادات شیرازی به نام سید شاه بابا پس از برداشتن طاق آن دوازده شب متوالی به آهنگ پیدا کردن گنج کنده و خاک آن جا را بیرون برده و به خرابه مجاور ریخته و به گفته خود او تا چهارده ذرع پایین رفته اما هیچگونه اثری از گنج نیافته است.
آرامگاه چهارانبیاء (پیغمبریه) و امامزاده صالح
از حرم رو به جنوب، ایوان مشرف به حیاط واقع شده و ایوان از جانب خاور و باختر به کفشکنهای شرقی و غربی انصال دارد و بوسیله پلکانهای سنگی به حیاط می رسد. وسعت حیاط کم تر از سیصد متر مربع است و در گودی واقع شده و ایوان جلو بقعه حدود سه متر از کف حیاط مرتفع تر است. در وسط حیاط حوضی است با چندین قبر که در زمان سابق آن جا مدفون شده اند. آرامگاه شیخ الاسلام حاج میرزا مسعود هم در جانب غربی بقعه در طبقه اول واقع شده است.
از حیاط پیغمبریه در بزرگی از جانب مغرب به خیابان پیغمبریه باز می شود که کتیبه مختصری از کاشی در سردر آن نصب گردیده است.
پس از نقل مطالب کتاب مینودر قابل ذکر است که در متون پیش از صفویه از مقبره یهود در شمال شهر قزوین یاد شده است. در عهد صفویه نیز وقف نامه ای از شاه سلطان حسین صفوی با تاریخ (۱۱۳۱ هق.) در دست است که در آن در آم دو باغ صفی آباد و سلیمان آباد را وقف پیغمبریه و دیگر بقاع متبرکه کرده است و بنابراین ذکر پیغمبریه برخلاف نوشته مرحوم گلریز مربوط به قبل از قاجاریه است و به احتمال قوی بقعه پیغمبریه همان مقبره يهود مذکور در منابع قبل از صفویه است که در دوران صفویه و پس از آن تجدید بنا و تعمیر گردیده و درباره مدفونان در آن جا و نام آن ها مطالبی نوشته شده است.
آرامگاه (مزار) چهل تن یا چهل دختران
روبه روی مدرسه امید متصل به سردر عالی قاپو و نبش خیابان سپه، که در حال حاضر دکانی است که آجرهای سیمانی تهیه می شود، تا آغاز قرن چهاردهم شمسی زیرزمین مانندی بود که حکم بقعه و مقبره را داشت و آنجا را «چهل تن» یا چهل دخترانه می گفتند. برخی معتقد بودند که کودکان دربار سلطنتی صفویه که بیش از رسیدن به بلوغ می مردند در آن جا دفن می شدند. بعضی نیز آنجا را مقتل مردان و زنان و کودکان خاندان صفویه که به دست شاه اسماعیل دوم کشته شدند می دانند که همان جا مدفون شده اند.
بنابر اعتقاد گروهی از اهالی قزوین در آنجا افرادی مسلح به سلاح های قدیم، کلاه خود و زره و شمشیرها روی زانو، در انتظار ظهور حضرت قائم و از یاران آن بزرگوارند.
سرای سعادت معرفی کاروانسراهای تاریخی قزوین
سرای سعادت یا سعدیه- دارای حیاط بزرگی است که در چهار جانب آن حجرات از کرنی های بلند و یک اشکوبه تجارتی تشکیل شده است و در ورودی آن از طرف شمال به سمت خیابان رشت می باشد. حیاط دیگری در سمت غربی این حیاط قرار گرفته است و به آن اتصال دارد که دارای دو حجره و دو انبار بسیار بزرگ است و در آن از جانب غرب به بازار سعدیه باز می شود. حیاط دیگری هم در طرف شرق به حیاط بزرگ متصل شده است که دارای ده باب حجره در حیاط و یک گرمابه و سه حجره در دالان می باشد و در آن نیز از شمال به خیابان رشت باز می شود.
از حیاط بزرگ به طرف جنوب شهر، در داخل محوطه وسیعی وارد می شویم که سقف آن با طاق های آجری پوشیده شده است و حجرات متعددی دارد. در انتهای جنوبی این محوطه حیاط کوچکی است که چند حجره دارد و همواره در دست بازرگانان ارمنی بود. پهلوي در این حیاط در دیگری در طرف مغرب است که به حیاط بارانداز می رود. این حیاط زمین مسطحی است دارای آب انبار و حوض که در جنوب آن شترخان وسیعی ساخته شده و در برزگ ورودی آن در جانب مغرب است و به بازارچه سعدیه روبه روی دیوار شمالی مسجدشاه باز می شود. در مغرب محوطه سرپوشیده دالان درازی است موسوم به قیصریه که با در بزرگی به بازارچه سعديه اتصال دارد و شمال و جنوب آن سراسر حجرات تجارتی است که فعلا بعضی از حجرات آن بسته است.
بازارچه سعدالسلطنه هم که به کاروانسراهای سابق الذكر اتصال دارد از خیابان رشت شروع می شود و بطور منحنی تا دیوار شمالی مسجدشاه امتداد پیدا می کند و دو طرف آن دکاکین بسیاری است و راهی سرپوشیده از طرف مغرب به حمام شاه و جلوخان مسجدشاه دارد و نیز سرای وسیع دیگری در مغرب این بازارچه و در شمال گرمابه شاه جزء بناهای سعدالسلطنه است که همواره دست بازرگانان ارمنی بود و سالیان دراز هم تجارتخانه تومانیانس معروف در آن جا قرار داشت (بعد کارخانه آرد و بارفروشی و چوبفروشی شده است).
بانی این بناها آقاباقر سعدالسلطنه اصفهانی است در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه که به مناسبت لقب خودش نام سعدیه بدانها داده است و در کتیبه آن ذکر شده:
خدایگان کرم سعدالسلطنه عادل، بنا نهاد به قزوین سرای سعدیه و سرای سعادت ظاهرا بدان سبب گویند که در محل میدان سعادت دوران صفوی بنا شده است.
سعدالسلطنه در خیابان تهران ( کاروانسرا) - این کاروانسرا بسیار بزرگ و جلوی آن که مشرف به خیابان تهران است تمام دکان بود. داخل کاروانسرا شترخان ها و اصطبل ها و انبارهای بزرگ ساخته شده بود که تا پیش از جنگ جهانی اول محل توقف شتردارها بود. با آمدن قشون روس در جنگ جهانی نخستین قسمتی از نظامیان روس در این دو کاروانسرا سکونت داشتند، یکی برای سکونت و دیگری مخصوص انبار خواربار. پس از روس ها انگلیس ها یکی از دو کاروانسرا را مخزن خوابار و دیگری را انبار عليق قوای نظامی خود قرار دادند. بعدها مدتی متروک بود و سپس یکی را شهرداری به اصطبل و دیگری را به انبار قند و شکر اختصاص داد. با امتداد یافتن خیابان سپه به ایستگاه راه آهن قسمتی از این کاروانسرا جزء خیابان شده است.
سعدالسلطنه (کاروانسرا) (شتر خان سابق) - واقع در جوار بازارچه سعدالسلطنه به کارخانه خشکبار و کارخانه آرد مبدل گشته است.
شاه (سرای) - در جنوب قیصریه واقع است و حیاط آن وسیع و بنای آن دواشکوبه است. از طرف خاور دری دارد نزدیک مدخل بازار وزیر به کوچه و از طرف شمال در دیگری آن را به قیصریه اتصال می دهد. از جانب باختر نیز بوسیله دالانی دراز که در دو طرف آن حجرات کوچک و بزرگ دو اشکوبه بنا شده با در بزرگی به بازار بزازها متصل می شود. در جنوب این سرا حیاط بارانداز و شتر خان بزرگی ویژه کاروانیان و چهارپایان آن هاست و دری به حیاط سرا دارد.
این بنا جزء موقوفات آقاجمال وزیر بوده و در وقفنامه مورخ ۹۳۳ قمری قید شده و اگر بنای آن مربوط به قبل از صفویه نباشد در همان اوایل حکومت این سلسله ساخته شده است.
در کتابچه سرشماری سال ۱۲۹۹ قمری قزوین بنا را از شاه طهماسب اول دانسته است. کتیبه ای از شاه عباس دوم بالای سردر ورودی بازار دارد.
شاهرودی (سرا) - کنار رودخانه سابق و در مغرب آن قرار داشت و حیاط بیرونی مرحوم حاج محمد حسن شاهرودی بود و آن را به صورت سرایی در آورد که بیش از پنج شش حجره نداشت اما شهرت آن بسبب اقامت تاجر باشی روس که سمت شهبندری عثمانی را داشت در یکی از حجرات آن سرا و پناهنده شدن ملیون در قیام بر علیه محمدعلی شاه در آنجاست. قسمتی از این سرا بعد جزء خیابان مولوی گردید و بقیه به صورت پاساژی درآمد که محل بارفروشی است.
شاه سلیمان صفوی ( کاروانسرا) - بناشده در سال ۱۰۸۴ هجری قمری.
شعبانکردی (کاروانسرا - در محله سکه شریحان (کارخانه خشکباری).
شهیدی ( کاروانسرا) - خیابان رشت (جایگاه چهارپایان).
شیر خورشید (سرای) - سر کوچه ریحان (بازرگانی).
ضرابخانه (سرا) - سرای متوسطی است که در میان بازار نزدیک به چهارسوق بزرگ واقع شده و در خاوری آن به بازار بزازها باز می شود و در جنوبی آن به بازار لواف ها نزدیک حمام جلودار. بنای آن دو مرتبه و وقتی جایگاه بانک عمومی بود، گویا قبلا هم محل ضرب مسکوکات بوده است.
على محمد ( کاروانسرا). على نجار (کاروانسرا).
غیاث نظام (سرا) - سرای متوسطی است دواشکوبه واقع در برابر سبزه میدان که سالیان دراز تا جنگ جهانی اول در اجاره کمپانی نفت نوبل سپس چندین سال اداره روس ترانزیت از ادارات بازرگانی روس ها بود بعد تبدیل به گاراژ گردید (گاراژ تهران سیر) بانی آن مرحوم حاجی خان غیاثوند رئیس ایل غیاثوند بوده است.
قربانعلی غازان (کاروانسرا) - این کاروانسرا را حسن خان يوزباشی در خرابه ای که جنب خانه اش در حوالی سمساره، کوچه محله آخوند بود بنا کرد و در جنگ جهانی اول مدتی محل توقف قسمتی از پیاده نظام روس بود بعد محل بارفروشی و سپس کارخانه خشکبار شد.
قورچی باشی ( کاروانسرا)
کلانتر (کاروانسرا) - واقع در نزدیک مسجد هفت در (ویرانه).
آشنایی با سدهای قزوین
سدها (بندهای) قزوین به ترتیب تاریخی از این قرارند:
1- سد شاوور - بندی که شاپور ذوالاکتاف بر روی رود زوار بسته بود و سد دهل بند بر روی آن بنا گردید.
۲- سد دهل بند یا دلف بند - منسوب به دلف بن عبدالعزيز بن ابی دلف عجلی به جای سد شاپور.
٣- بند قطنان به آن را مرحوم مولاوردیخان بر آب معروف به قطنان بسته و زمینه ای پریسه را که مالک بوده بر آن آب کشت می کرده است.
۴- بند شکسته قدیم، که احتمالا بند شاپور باشد.
۵- بندی که به فرمان ناصرالدین شاه بر روی رود دزج بسته اند به سال ۱۲۷۶ قمری به جای سد شکسته قدیم.
۶- بند سید علی خان - بندی که برادر حاج میرکریم خان، سید علی خان پدر میرزا اسماعیل خان وکیل الرعایا و جد خاندان امیرشاهی در گردنه كماسار در دره ارنزک بالاتر از بند سپهدار بسته است.
۷- بند سپهدار - سدی که محمد ولیخان سپهدار تنکابنی بر روی رودخانه ارنزک در مقابل امامزاده باراجین به سال ۱۳۳۶ قمری با صرف مبلغ شصت یا هفتاد هزار تومان بست و در سیزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۳۷ قمری با آمدن باران شدید و پر شدن دریاچه پشت سد از شن و گل و لای و جاری شد آب آن با سیلاب به شهر و ایجاد خرابی در بناهای شمال و مشرق و قسمتی از جنوب قزوین آن سد از حیز انتفاع افتاد. بقایای آن هنوز برجاست.
سبزی کاری های قزوین
سبزی کاری آقاجمالی، یا حکم آباد پنبه ریسه، یا قریه سبزی کاران در مشرق باروی شهر و غرب باغ های صفی آباد و سلیمان آباد از موقوفات آقا جمال وزیر و آن فضائی وسیع و مشجر و محل کشت سبزیجات و کاهو و گردشگاه اهالی در غیر فصل سرما بود اما اینک اندکی از آن باقی مانده و قسمت بیشتر آن زیر ساختمان رفته است.
سبزی کاری هزارجریب، یا حکم آباد هزارجریب به حکم آباد حکیم مغيثائی
حکم آباد مغيثائی یا حکم آباد راه کوشک ، بیرون دروازه راه کوشک واقع و در شمال آن زمین مشجر وسیعی بود که در آن کشت سبزیجات می شد و در غیر فصل سرما مانند حکم آباد پنبه ریسه گردشگاه عمومی بود.
سبزه میدان های قزوین
سبزه میدان شمال باغ چهلستون ( موزه) - این محل شمالی ترین قسمت باغ سعادت آباد از اراضی زنگی آباد (مبارک آباد) است و پیش از جدا شدن از باغ مذکور در دوران قاجاریه محوطه خالی محصوری بوده است که دری جانب غرب نزدیک مدخل خیابان پیغمبریه داشته و در دیگری در شمال شرقی نزدیک مدخل خیابان فردوسی یا کوچه باغ قدیم و آن در را در دوران آبادی باغ سعادت آباد شاه صفی در ۱۰۴۳ (ه.ق.) با خیابان رو به شمال (همان کوچه باغ یا خیابان فردوسی فعلی) احداث کرده بوده و آن را «اقری قابو» می گفته اند به معنی در فرخنده یا در فرخندگی.
در زمان حکومت لسان سپهر (۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ شمسی) با برآوردن دیواره کوتاهی که به فاصله های معین ستون های کم ارتفاع آجری و بر سر آن ستون ها کلاه خود مانندی از کاشی فیروزه رنگ داشت و میان ستون ها نرده های چوبی نصب بود محوطه مذکور را از باغ چهلستون جدا کردند و خیابان رشت را به خیابان شاه متصل ساختند و بقیه محوطه را به سبزه میدان اختصاص دادند، با باغچه های مدور تپه مانند برای گل کاری و خیابانی محاط به نرده آهنی گرداگرد درون محوطه و دکه ای چوبی برای فروش بستنی و لیموناد و غیره در وسط محوطه نصب کردند و با به راه افتادن رادیو، بلندگویی بر فراز دکه قرار دادند که اوایل شب اخبار و موسیقی پخش می کرد و علاقه مندان در خیابان داخل محوطه گردش و تفریح می کردند. نوبتی نیز با نصب پرده ای در عرض سبزه میدان فیلمی بر روی آن پرده نمایش دادند که دستگاه پخش آن را در بالکن طبقه دوم عمارت غربی سبزه میدان که تلفن خانه شهر در آن مستقر بود قرار داده بودند. در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ نرده آهنی گرداگرد سبزه میدان را برداشتند و با تعریض خیابان های چهار طرف از وسعت آن نیز کاستند. در حال حاضر حوض های سنگی و مجسمه علامه دهخدا زینت بخش آن جا و گردشگاه عمومی است.
سبزه میدان خیابان سپه - پس از خراب کردن مهمان خانه واقع در جنوب خیابان سپه و چاپاخانه آن در حدود سال ۱۳۱۰ شمسی در محل آن ها سبزه میدانی احداث کردند که اطراف آن دیواره کوتاه با ستون های آجری و کلاه خود مانند از کاشی فیروزه ای بر سر و نرده چوبی در فاصله ستون ها داشت، اما بسبب نرسیدن آب رونقی نگرفت و چون خواستند خیابان سپه را تا عمارت ایستگاه راه آهن امتداد دهند آن سبزه میدان از بین رفت و یک رسته دكان ها در دو طرف این قسمت از خیابان تا تقاطع خیابان طهران ساخته شد.
معرفی عمارت سید علی خان قزوین
عمارت شاهزاده بشارت - در جنوب شرقی ایوان نادری و روبه روی ابتدای جنوبی خیابان شاهپور و غرب کوچه بلاغی که فعلا در تصرف ادارۂ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است، بنای زیبای دواشکوبه با سقف شیروانی است.
عمارت صاحب بن عباد وزیر فخرالدوله دیلمی - این عمارت را صاحب هنگامی که به قزوین آمد (۳۷۳ هجری) و دو سال اقامت گزید در محله جوسق ساخت. از آن عمارت یا کوشک در زمان حمدالله مستوفی (قرن هشتم) اثری باقی نمانده بوده است، اما موضع آن را «صاحب آباد» می گفته اند. احتمالا نام محله «جوسق» یا «درب کوشک» از همین کوشک یا عمارت صاحب بن عباد گرفته شده باشد.
عمارت کلاه فرنگی معروف به چهلستون - ارشی خانه (موزه فعلی). این عمارت ساختمان دواشکوبه ای است که در چهار سوی آن چهار خیابان احداث کرده بودند. خیابان جنوبی از دیگر خیابان ها طولانی تر و وسیع تر و بسیار تمیز و پاکیزه بود و به حیاط نادری منتهی می گردید و در دو سوی آن مانند دیگر خیابان ها درختان چنار سایه گستر بودند. حوضی در شمال عمارت قرار داشت که همواره آب از آن بوسیله نهر داخل کلاه فرنگی و سپس داخل حوض جنوبی می شد و از نهری که در وسط خیابان جنوبی بود به جانب حیاط نادری می رفت. این عمارت تا پیش از سال ۱۳۰۰ قمری به کلاه فرنگی شاه طهماسب معروف بود و به احتمال قوی مرحوم سعدالسلطنه حاكم قزوین در فاصله سال های ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۲ قمری آنجا را تعمیر اساسی کرده و آن را به نام چهلستون خوانده است.
ازاره عمارت را با سنگ و بقیه را با آجر ساخته اند و بندکشی نموده و لچكی های طاق نماها را با کاشی زینت داده اند و باقی با گچ سفید شده است. پوشش اشکوب اول با طاق آجری ست و اشکوب دوم نیز با آجر ساخته شده و روی آن را با گچ سفید کرده اند. ساختمان اشکوب دوم تالار بزرگ مرتفعی است که از هر سمت ارسی های پهن و پنج چشمه بلندی در وسط دارد و در وسط آن در کار گذارده اند. راه طبقه بالا در آغاز در مشرق بود. همان گونه که اکنون هست ولی در فاصله سال های ۱۳۰۶ تا ۱۳۵۰ شمسی از طرف شمال با ساختن پلکان ها راهی به سوی طبقه بالا گشوده بودند که پس از تبدیل شدن عمارت به موزه آن پلکان ها را برچیدند.
هر دو اشکوب عمارت دارای غلام گردشی یا ایوان است که طبقه زیرین با ستون مدور و طاق آجری است و اشکوب بالا را تیرهای چوبی صاف ظریف کار گذارده اند. سقف غلام گردشی بالا و تالار قاب بندی است و پوشش آن خرپشته می باشد و فاصله طبقه اول و دوم یعنی طاق طبقه اول و کف طبقه دوم ظاهرا دارای سه پوشش است.
طبقه زیر یک اطاق در وسط و چند اطاق کوچک در اطراف آن است و حوضی از مرمر در وسط دارد. بر بدنه دیوارها نقاشی بوده است که در دوره قاجاریه روی آن ها را گچ کشیده اند که پس از اختصاص یافتن تمام عمارت به موزه مشغول بیرون آوردن آن نقش و نگارهای لاجوردی و زرین از زیر لایه های گچ هستند. بنا با وصف عبدی بیک از ارشی خانه کاملا انطباق دارد.
اما حدس مرحوم گلریز و منبع نقل وی استواری ندارد، زیرا او محل مدينة موسی در شمال غربی حصارشاپوری یعنی قسمتی از غرب محله درب کوشک و گوسفند میدان و از مشرق تا حدود خیابان عبید زاکان بوده است و میمون قلعه در جنوب حصارشاپور و محله درب ری و شرقی گورستان گهنبر، یعنی گورستان مجاور شاهزاده حسین است. ثانية مرحوم رافعی در تدوین و به تبع او حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده تلویحا به عمارتی کهن در محل اخیر اشاره کرده اند که می توان آن را با میمون قلعه فعلی منطبق دانست. رافعی می نویسد:
از پدرم رحمه الله شنیدم به چند نوبت حکایت کرد از مشایخ خود به اینکه بقعه ای پیوسته به مقبره معروف گهن بر است و قریه را به فارسی «دهک» خوانند، آن قدیمی ترین بناهاست به قزوین و دانسته نیست که آن را که ساخته است.
شاردن به کتیبه ای در این سردر که مضمون آن بیت معروف:
گشاده باد به دولت همیشه این درگاه به حق اشهد ان لا اله الا الله. بوده است اشاره می کند.
مرحوم گلریز می نویسد:
بعضی گمان می کنند میمون قلعه کنونی بقایای همان مدينة موسی است ولی این نظریه قابل اعتماد نیست و محتمل است این قلعه منسوب به میمون بن عون کاتب باشد و او یک تن از اعرابی بود که در خراسان اقامت داشت و بعدها از ملوک فرغانه شد و با اجازه خلیفه «موسی الهادی» به عنوان رابط به قزوین آمد (توقف در مرز برای جهاد) و به مدینه موسی وارد شد و در آن جا در خانه ساخت و مقیم شد و رابط بود تا درگذشت. بازماندگان وی خاندان بزرگی تشکیل دادند که از میان آن ها دانشمندان و صلحاي نامی برخاستند... ممكن است این حدس تا حدی صائب باشد که خانه ها یا قلعه ای که او بنا کرده بود پس از خرابی مدينة موسی در سایه توجه بازماندگان وی تا چندی محفوظ مانده و سپس ویران شده، به صورت تلی که اکنون دیده می شود درآمده است... روی هم رفته بنای قلعه مزبور و وجه تسمیه آن به میمون بن عون كاتب بیشتر چسبندگی دارد و احتمال دارد که وی به ساختن آن مبادرت کرده باشد.
عمارت منزل پریخان خانم - با حمام عالی در مغرب دیوانخانه که بعدا ديوان الصدارة شده است.
عمارت منازل قاضی جهان حسنی قزوینی - که در آغاز حکومت صفویه محل دولتخانه قدیم بوده است.
عمارت منزل میرزا لطف الله وزیر - در سردر خیابان.
عمارات جعفرآباد - عماراتی که اعیان شهر در فاصله شهرستان یا حصارشاپور یا دولتخانه بنا کرده شاه طهماسب اول در دو طرف خیابان سپه) ساختند و شاه طهماسب آن جا را به جعفر آباد موسوم ساخت.
عمارات منازل أمرای شاه طهماسبی - که شاه اسماعیل دوم خراب کرد در حوالی دولت خانه. در حدود 20 سال پیش این عمارت گرفتار نوسازی شهر شد و در اثر ایجاد خیابان ناهید، از بین می رود.































