معرفی و بررسی فیلم تاریک ترین ساعت

معرفی و بررسی فیلم تاریک ترین ساعت

فیلم تاریک ترین ساعت، داستان بخشی از زندگی وینستون چرچیل است که مهم ترین وقایع تاریخ معاصر انگلستان را رقم زد. چرچیل بخاطر شخصیت خاص و جذابی که داشته، بسیار مورد توجه فیلمسازان و مخاطبین سینما قرار دارد. همچنین این قضیه که انگلستان جزو کشورهای پیروز جنگ جهانی بوده است هم دلیل مضاعفی است که باعث میشود به وینستون چرچیل توجهی بسیار بیش از دیگران بشود.
تاریک ترین ساعت، از نخستین لحظاتی که انتخابات کنگره در حال برگزاری است و قرار است که رئیس جمهور فعلی برکنار شده و رئیس جمهوری برای شرایط جنگ مقابل آلمان انتخاب شود آغاز میشود. تنش و درگیری در اوج قرار دارد. هر کسی در این انتخاب سهم مهمی دارد. لابی ها از قبل انجام شده و تا حدودی مشخص است که هر گروه و حزب چقدر رای دارد و به چه کسی رای خواهد داد. بالاخره انتخابات پایان می یابد و مشخص میشود پیروز این میدان، وینستون چرچیل است.

چرچیل، این پیرمرد مغرور و غرغروی انگلیسی خیلی از انتخاب شدنش خوشحال نیست. شرایط جنگی است و او باید خود را برای سخت ترین و حساس ترین شرایط زندگی اش آماده کند. هر اشتباهی در آینده میتواند به قمیت نابودی کشورش تمام شود و به همین دلیل بار سنگین این مسئولیت، شانه های این پیرمرد چاق را خم کرده است. اعضای خانواده او بخصوص همسرش نیز خیلی از این اتفاق خوشحال نیستند.
در این حین، دختری جوان هم به ساختمان ریاست جمهوری راه پیدا میکند و میشود تایپیست شخصی وینستون چرچیل. این دختر در ابتدا با رفتار بسیار زشت و زننده چرچیل مواجه میشود اما بعدتر میفهمد که او خیلی هم آدم بدی نیست و نزدیکی زیاد این دختر با چرچیل باعث میشود که راوی اصلی این داستان، همین دختر تایپیست باشد.
دوران ریاست جمهوری وینستون چرچیل آغاز میشود و به همین ترتیب هم جنگ در حال شدت گرفتن و سخت تر شدن است. عده ای از سربازان انگلیسی در جزیره ای به نام دانکرک گیر افتاده اند و چرچیل باید هر طور شده جان آنها را نجات دهد وگرنه تمام آنها توسط نازی ها قتل عام میشوند. اگر او نتواند سربازان خود را از دانکرک نجات بدهد به معنی پایان جنگ و البته شکست انگلیس مقابل هیتلر و آلمان خواهد بود.

وینستون چرچیل مردی بود که بیش از هر چیزی به سخنرانی های طوفانی و نطق های آتشینش برای مردم انگلیس مشهور بود. او در اولین سخنرانی خود پس از انتخاب شدن، با ترس و لرز یک سخنرانی کوتاه از طریق رادیو دارد و هنگامیکه متوجه میشود که حرفهایش تا حدودی تاثیرگذار و موفق بوده، تصمیم میگیرد که از این به بعد با قدرت بیشتری سخنرانی کند. جمله معروفش که: ما در آسمان و دریا و خشکی خواهیم جنگید و نمیگذاریم که انگلستان به چنگ نازی ها بیفتد، از مهم ترین جملات او است و در این فیلم هم به نحوی جذاب و سینمایی درون فیلم قرار گرفته است.
نکته جالب، هم زمانی این فیلم و فیلم کریستوفر نولان یعنی دانکرک است. مدتی پس از اکران عمومی دانکرک، تاریک ترین ساعت هم اکران شد. علاوه بر داشتن یک داستان مشترک و موضوعی مشترک، چند نما در فیلم تاریک ترین ساعت وجود دارد که عینا شبیه به نماهای فیلم دانکرک هستند. حالا یا از فیلم دانکرک قرض گرفته شده اند و یا اینکه مجددا فیلمبرداری شده اند اما به هر حال این شباهت بین این دو فیلم میتواند برای مخاطب سینما جذاب باشد.

به هر ترتیب جنگ ادامه پیدا میکند . چرچیل هم در نقش یک رهبر کاریزماتیک، با انرژی خاصی که به مردم و البته سربازانش تزریق میکند، اجازه نمیدهد تا در مقابل آلمان ها عقب نشینی کنند. در یکی از صحنه های زیبای فیلم، چرچیل وارد یک مترو میشود و در آنجا با مردم عادی صحبت میکند. کسی نمیداند که او وینستون چرچیل است و به همین دلیل خیلی با او رک و صادقانه صحبت میکنند. در این صحنه، همه به او میگویند که از آلمان ها ترسی ندارند و حاضرند برای کشور خود هر کاری بکنند. چرچیل این جملات را بر روی بسته کبریت خود مینویسد و هنگامیکه به ساختمان ریاست جمهوری برمیگردد این جملات را برای بقیه میخواند. حالا مسئولین نظامی و سیاسی کشور متوجه شده اند که مردم هم با تمام قدرت پشت آنها خواهند بود و با انرژی و تلاش بیشتری به ادامه دادن جنگ میپردازند.
فیلم تاریک ترین ساعت در حالی دست بر روی این موضوع میگذارد، که همه ما پایان داستان را می دانیم. همه اطلاع داریم که وینستون چرچیل در نهایت موفق میشود که مردم انگلستان را با اتحاد بیشتر در جنگ موفق گرداند و در پایان این ارتش هیتلر است که بازنده جنگ دوم جهانی میشود. اما قدرت فیلم و فیلمنامه تاریک ترین ساعت دقیقا در همین نکته است. ما در حالیکه پایان را برای این واقعه تاریخی میدانیم باز هم با هیجان به تماشای فیلم نشسته و حتی در بعضی لحظات نیز نگران آینده این داستان میشویم. انگار نه انگار که ما پایان اصل قضیه را میدانیم. واقعیت این است که ما به قدری در داستان زیبا و ساختار هنری فیلم غرق میشویم که دیگر تاریخ را فراموش کرده و میخواهیم بببینیم که فیلم تاریک ترین ساعت چه میخواهد به ما بگوید.

این فیلم به چند روز بیشتر از زندگی و ریاست جمهوری وینستون چرچیل نمی پردازد. دوربین در بیشتر لحظات فیلم در حال چرخیدن به دور شخصیت های فیلم است و دکور صحنه ها به شیوه ای زیبا و هنرمندانه ساخته شده اند که به دوربین این آزادی عمل را برای سرک کشیدن به نقاط مختلف صحنه را میدهند.
همین آزاد بودن و سیال بودن دوربین در محیط داستان فیلم، باعث میشود تا این چند ساعت از تاریخ را به هیجان انگیزترین و جذاب ترین شکل ممکن دنبال کنیم. همه چیز بوی تنش و تعلیق میدهد و نمیگذارد تا مخاطبی که بعد از یک قرن، پایان همه چیز را میداند از ادامه تماشای این فیلم منصرف گردد.
شاید ندانید که پایان زندگی وینستون چرچیل خیلی پایان جذابی نبود. او پس از اینکه ارتش انگلستان را مقابل نازی ها پیروز کرد، از طرف احزاب سیاسی کنار گذاشته شد و دیگر رئیس جمهور منتخب باقی نماند. اینکه چرا این اتفاق پس از جنگ می افتد بحث دیگری است اما در فیلم خبری از این موضوع نیست. ما فقط قرار است چهره پر قدرت و شکست ناپذیری را از مردی ببینیم که حتی ثانیه ای هم عقب نمی نشیند.