مصاحبه خواندنی جورج بلو استون با فیلم ساز رویاپرداز ایتالیا (3)
مصاحبه خواندنی جورج بلو استون با فیلم ساز رویاپرداز ایتالیا (3)
از این جا به بعد خود جورج بلو وارد معرکه می شود شروع به پرسیدن سوال هایی جدی تر از فدریکو فلینی می کند. تا اینجا فقط حضار در جلسه و علاقمندان معمولی سینمای فلینی بودند که از وی سوال می کردند اما از حالا به بعد، سوالات مصاحبه کننده اصلی را خواهید خواند.
جروج بلو استون: همان طور که می دانید جاده با کسب شهرت و استقبال جهانی مواجه شد و حداقل در نه کشور مختلف جهان حدود پنجاه جایزه کسب کرد. جلسومینا هم، چون شخصیت ولگرد چاپلین تقریبا به یک اسطوره تبدیل شد. حتی شمایل او، به عرصه هنر نقاشی هم وارد شده است. هربرت موریس نیز در ستایش فیلم شعری با عنوان جاده سروده است. شما چطور این استقبال غیر معمولی را توضیح می دهید؟
فلینی: من می گویم دلیل اولم برای توضیح این استقبال، به خاطر داستان و شخصیت ها بوده است. آیا تمثیل تکه سنگ را به یاد دارید؟ معنای این تمثیل بسیار ساده است. هر انسان در جهان هدفی دارد. حتی آدمی هم چون زامپانو هم احتیاج دارد که عاشق باشد. مخاطب سینما در سالیان اخیر این موضوع را بر پرده سینما ندیده بود. لااقل در فیلم های جدی با این درون مایه مواجه نشده بود. آیا می دانید که جولیتا هزاران نامه از جانب زنانی دریافت کرده بود که شوهران آنها خانه و کاشانه شان را ترک کرده بودند اما پس از دیدن فیلم جاده دوباره نزد آنها بازگشته بودند؟ مدتی قبل، یک شب از سفری نه چندان طولانی به رم بازگشته بودیم که روبه روی خانه با زن و مردی مواجه شدیم که با هم ازدواج کرده بودند و از صبح منتظر ما بودند. آنها به ما گفتند که هفته پیش قصد داشتند از هم جدا شوند اما با دیدن جاده از این تصمیم منصرف شده بودند. آنها می خواستند از ما تشکر کنند. این فقط یک مثال از بی شمار نمونه های مشابه است. علاوه بر این جولیتا از طرف شمار زیادی از آدم هایی که با ناتوانی جسمی کلنجار می روند، نامه های زیادی دریافت کرده است. آدم هایی که تا پش از دیدن فیلم احساس بیهودگی می کردند و ناامید بودند. این نامه ها از جاهای مختلف دنیا می آیند. به همین دلیل است که می گویم داستان فیلم نقش مهمی در استقبال عمومی دارد. همچنین (لبخند می زند) شاید این فیلم به خوبی ساخته شده است و شاید هم پرداخت مناسبی دارد.
مصاحبه کننده: آیا موفقیت فیلم جاده در امریکا شما را شگفت زده کرد؟
فلینی: نه. از موفقیت ولگرد بیشتر شگفت زده شدم. جاده به صورت گسترده در اروپا به نمایش درآمده بود و با استقبال مناسب مواجه شده بود. بنابراین موفقیت آن در امریکا چندان عجیب نبود. اما داستان ولگرد داستانی ویژه است که زندگی جوانانی را روایت می کند که در زندگی جز برآورده کردن نیازهای حیوانی خود (خوردن، خوابیدن، رابطه جنسی) چیزی نمی دانند. در این فیلم سعی کردم بگویم که در زندگی چیزهای دیگری هم هست که اهمیت دارند. زندگی باید در ورای بعد حیوانی خود معنایی داشته باشد. اما فکر نمی کردم مخاطبینی که با زندگی در یک شهر کوچک ایتالیایی کاملا ناآشنا هستند از فیلم استقبال کنند.
سوال کننده در اواخر بحث تلاش میکند سوال ها را بیشتر حول و حوش تکنیک های داستان گویی فلینی ببرد. فلینی یکی از بهترین داستان گویان سینمای مدرن بود و بخاطر همین هم همیشه این نکته که او چگونه این داستان ها را به این ظرافت و زیبایی نقل می کند، محل ابهام بوده است. همان طور که میدانید در سینمای مدرن داستان گویی بسیار کمرنگ شد و اصلا مهمترین چیزی که میتوان پذیرفت که بین سینمای کلاسیک و سینمای مدرن فرق کرد، همین داستان گویی بود. بیشتر سینما گران مدرن تا می توانستند از داستان گویی دوری کردند یا اگر هم داستانی نقل می کردند، تلاش شان بر این بود که از تکنیک های فاصله گذاری برشت استفاده کنند. اگر مخاطب از داستان فیلم آنها لذت می برد برای آنها نوعی کسر شان به شمار می رفت چرا که هدف آنها از فیلم سازی سرگرم کردن مخاطب نبود. اما فلینی جهان بینی کاملا متفاوتی نسبت به این قضیه داشت. اگر چه یک فیلم ساز مدرن بود اما توجه ویژه ای هم به داستان گویی داشت. همانطور که خودش هم در مورد فیلم جاده گفت، اهمیت داستان در این فیلم بسیار ویژه بود و چیزی که باعث می شود هر مخاطبی در هر گوشه از جهان با فیلم های فلینی ارتباط برقرار کند، همین داستان های زیبا و تاثیر گذاری است که او نقل می کند.
سوال کننده می پرسد: شاید داستان ولگرد، داستان جوان ها در همه کشورها باشد. آیا این مساله نمی تواند موفقیت فیلم را توجیه کند؟
فلینی: شاید. به هر حال هر کسی فیلم من را از جهان بینی خودش و از دریچه نگاه شخصی خودش تماشا می کند و شاید هم در این مورد حق با شما باشد که این دغدغه هایی که جوانان ولگرد در فیلم من داشتند، همان دغدغه هایی است که بسیاری از جوانان در شرق و غرب و شمال و جنوب دنیا داشته باشند. اساسا چیزی که باعث همذات پنداری بیننده با شخصیت های فیلم می شود، تجربه زیسته مشترکی است که بین آنها وجود دارد. اگر کسی از جوانان فیلم ولگردها خوشش باید احتمالا خودش هم حسی مانند احساس آنها را در زندگی تجربه کرده است.
سوال کننده: اجازه بدهید به جولیتا بازگردیم. آیا فکر نمی کنید نقش های شما به عنوان زن و شوهر در نقش های شما به عنوان کارگردان و بازیگر مداخله کرده باشد؟
نه به هیچ وجه. البته بعضی وقت ها با جولیتا مشکلات خاصی داشته ام. او می گوید که من نسبت به دیگران با او سخت گیرتر رفتار می کنم. او حتی یک بار گفت: تو نسبت به سایر عوامل تولید و بازیگران مهربان تر و محترمانه تر رفتار می کنی. چرا با من تا این حد سخت گیر هستی؟
او همیشه این جملات را بر زبان می آورد. اولین نکته ای که جولیتا دوست نداشت در فیلم جاده لباس جلسومینا بود. او بیشتر مایل بود لباس زنانه برازنده ای را بر تن کند اما من او را ترغیب کردم یا مجبور کردم لباس جلسومینا را بپوشد. البته فکر نمی کنم اکنون او از این کار پشیمان باشد اما معمولا ما سعی می کنیم از مشاجره پرهیز کنیم زیرا وقتی که در محل فیلمبرداری نیستیم به هیچ وجه راجع به کار صحبت نمی کنیم.
- توضیحات
- بازدید: 865
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان