مبارزه شیر و پشه | قصه های خوب کودکانه
مبارزه شیر و پشه
روزی روزگاری در جنگل های افریقا، پشه ی کوچکی زندگی میکرد. فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم بود. در پایان یک روز گرم تابستانی، حیوانات خود را برای خوابیدن اماده میکردند که ناگهانی صدای بلندی در جنگل شنیده شد و همه حیوانات را از خواب بیدار کرد. پشه ی کوچک به دنبال صدا رفت و متوجه شد شیر در حال نعرع کشیدن است. پشه به سمت او رفت و گفت: چرا نصف شب نعره می کشی؟ همه حیوانات خواب هستند.
شیر گفت: من هر زمانی که بخواهم نعره میکشم. تو با این جثه کوچک چطوری جرات میکنی با من حرف بزنی؟ پشه از این حرف شیر ناراحت شد و گفت: شما ممکن است از نظر جسمی قوی باشید ولی من اجازه نمی دهم که نصف شب با نعره کشیدن، مزاحم بقیه بشوی. شیر گفت: چطوری جرات میکنی این حرف ها را بزنی. من سلطان جنگل هستم و می توانم هر کاری را انجام بدهم و هر چیزی را بخورم و هر کجا که دوست داشته باشم بروم و شروع کرد به نعره کشیدن. پشه از کار شیر عصبی شد و گفت: چه کسی شما را سلطان جنگل کرده؟ شیر که بسیار خشمگین شده بود، گفت: همه حیوانات می دانند که من سلطان جنگل هستم و از من می ترسند. پشه خندید وگفت: من از شما نمی ترسم، پس لازم نیست شما را به عنوان سلطان جنگل بپذیرم. شیر سر پشه فریاد کشید و گفت: چطوری جرات میکنی پادشاهی من را زیر سوال ببری؟
تو فقط یک حشره کوچک هستی و هیچ قدرتی نداری. پشه در جواب شیر گفت: من زمانی تو را به عنوان سلطان جنگل قبول میکنم که با من مبارزه کنی و من را شکستی بدهی و اگر با من مبارزه نکنی به همه حیوانات میگویم که شیر از من میترسد و هرکسی در این مبارزه پیروز شد او سلطان جنگل خواهد شد. شیر از اینکه پشه او را به مبارزه دعوت کرده، بسیار خندید ولی بلاخره مبارزه با او را قبول کرد. پشه با لبخند گفت: هر وقت اماده بودی، اعلام کن. شیر گفت: من همیشه اماده هستم و بلند نعره کشید. پشه هم به ارامی پرواز کرد و داخل بینی شیر رفت و او نیش زد. شیر بالا و پایین می پرید و نمی دانست که باید چکار کند و شروع کرد به گریه کردن و گفت: تو از این به بعد سلطان جنگل هستی و من شکست را قبول میکنم. پشه هم با شنیدن این حرف از بینی شیر بیرون امد و با خوشحالی به سمت چمنزار پرواز کرد. شیر هم بی سر و صدا به جنگل رفت و از اون روز به بعد کسی، شیر را ندید.
- توضیحات
- بازدید: 1938
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان