سفر به انتهای شب
سفر به انتهای شب اولین و به اعتقاد منتقدین و خوانندگان کتاب بهترین اثر لویی فردینان سلین است، این کتاب روایت ضدقهرمانی بنام «فردینان باردامو» است که زندگیش مصادف شده است با جنگ جهانی اول و پیامدهایی که جنگ برای او داشته است.
همانطور که گفته شد فردینان باردامو شخصیت اول داستان است او شخصی است صادق و روراست که کوچکترین دروغی به کلامش راه نمی دهد، او واهمه ای از حرف زدن دربارة آنچه که در قلب و ذهنش می گذرد ندارد و تمامی احساسات درونی خود را فریاد می زند. زمانی که از رمانی دربارة جنگ صحبت می شود همه گمان می کنیم که قهرمان داستان شخصی است جان بر کف و دست از جان شسته که عاشق وطن است و آمده تا جان خود را فدا کند، اما نه! قهرمان داستان سلین شخصی است کاملا معمولی که عاشق زندگی کردن است و همانند مابقی انسانها ترس بزرگ زندگیش مرگ است.ضد قهرمان انتهای شب به مانند قهرمانان سایر داستان ها ترس های خود را پنهان نمی کند، او کشتن انسانها را ارزش نمی داند و تصورش این است که دنیا بدون جنگ زیباتر است. در دل کتابی که سخن از جنگ است طنزی تلخ نیز پنهان است قهرمان این کتاب تمامی تلاش خود را دارد که اسیر شود تا بلکم از شرایط سختی که در آن قرار دارد راحت شود، نگاه بدبینانه بقیه برای او اهمیتی ندارد او تنها می خواهد که زنده بماند.
قسمت هایی از متن کتاب
آدم به سرعت پیر می شود، آنهم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد. وقتی بدون اراده به بدبختی ات عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آنوقت متوجه قضیه می شوی. طبیعت از تو قوی تر است. تو را در قالبی امتحان می کند و آنوقت دیگر نمی توانی از آن بیرون بیایی . نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی کم کمک جدی می گیری و بعد وقتی سر برمیگردانی، می بینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. سر تا پا دلشوره شده ای و برای همیشه به همین شکل ثابت مانده ای.
لحظه هایی هست که تنهای تنها می شوی و به آخر هرچیزی که ممکن است برایت اتفاق بیفتد میرسی. این آخر دنیاست. خود غصه. غصه ی تو دیگر جوابگویت نیست و باید به عقب برگردی، وسط آدم ها، هرکه میخواهد باشد. در این جور لحظه ها به خودت سخت نمی گیری، چون حتی به خاطر اشک ریختن هم باید به آغاز هرچیز برگردی، به جایی که همه ی دیگران هستند.
اسب ها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آن ها هم مثل ما جنگ را تحمل می کنند، اما لااقل کسی از آن ها نمی خواهد ثبت نام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسب های بیچاره ولی آزاد! افسوس که شور. و اشتیاق کثافت فقط برای ماست!
نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان