تاریخچه زورخانه و رسوم هایش
پیشینه تاریخی زورخانه به قرن هفتم هجری می رسد، که به نام های عبادت خانه، بیت، حزب، لنگرگاه، پاتوق، و زورخانه ملقب بوده است. زورخانه محل تجمع صاحبان علم و حقیقت و تعالیم دهندگان دینی بوده است. باتوجه به این بحث، زورخانه محل تجمع افراد مسلمان بود و غیر مسلمانان، فقط اجازه تماشای مراسم را داشتند. در این ورزشگاه علاوه بر تمرین ورزشی و گرفتن مقام پهلوانی به مقام والای انسانی هم دست پیدا می کردند. تا حدی که پهلوانی جایگاهی ویژه و بزرگی در ایران داشت. پهلوانی فقط به داشتن جسمی قدرتمند تعبیر نمی شد. بلکه سعی می کردند تا روحیه جوانمردی و انسانیت آن ها بارز شود.
ساختمان زورخانه:
پیشینه زورخانه را به پوریای ولی نسبت می دهند که زورخانه محلی برای ورزش بوده است و جایگاه آن در کوچه و پس کوچه ها دیده می شد. دارای بامی گنبدی و کف آن گودتر از کف کوچه بود. در کوچکی که برای عبور از آن، خم می شدند و به داخل زورخانه می رفتند. از راهرو باریکی عبور می کردند و به سردم زورخانه می رسیدند.
سردم:
سردم مکان برگزاری و شعر خوانی مرشد بود که از کف میدان زورخانه یک متر بلند تر بود و در جلوی سردم، چوب بستی که زنگی بر آن می آویختند. و زیر چوب بست آتیشی روشن می کردند و یا اگر آتشی نبود اجاقی گرم که مرشد با هر بار ضربه به زنگ، صدای آن را رسا تر و گرم تر می نمود.
ورزشکاران اهل تصوف، از آن زمان محل قرار گیری و ضرب گیری مرشد را سردم می گفتند. و بعضی دیگر بر این باور هستند که مرشد حق ادب را، بر وارد شوندگان و خارج شوندگان در این مکان به راحتی می تواند ادا کند.
گود:
در وسط زورخانه میدانی به طول 4 یا 5 متر و عمق 1 متر وجود دارد که به اصطلاح آن را گود می نامند. در گذشته بر کف گود ها خس و خاشاک و روی آن را خاک رس می ریختند و قبل از آغاز ورزش، برای آن که خاکی هوا نشود، آب بر روی آن می ریختند که رطوبت را، در آن جا ایجاد می کرد. به مرور باعث می شد، پهلوانان و ورزشکاران در سنین پیری خود به علت رطوبت آن جا به پا درد مبتلا شوند. اما امروزه کف گود را با کف پوش پلاستیکی پوشانده اند و دیوار های آجری آن را با چوب پوشانده اند که بدن های ورزشکاران زخمی نشود.
گود، محلی است که ورزشکاران و پهلوانان در آن به ورزش می پردازند. و در نگاه باستانیان، محل پاکان و نیکان می باشد. تا حدی که هر ورزشکاری که به گود می رفت، با خلوص نیت پاک وارد می شده است. در زورخانه ها، علاوه بر ورزش، به مسائل اخلاقی و ذکر های مذهبی هم می پرداختند. که این شوه و رسوم پیشین همچنان به قوت خود باقی مانده است.
در بالای گود، مکان هایی برای نشستن تماشاچیان وجود دارد و همچنین مکانی برای تعویض لباس ورزشکاران و قسمتی هم برای برداشتن ابزار ورزشی.
جامه های ورزش باستانی:
تنکه: شلوارک کوتاهی که تا زیر زانو می آید. پارچه روی زانو با طرح های گل و بوته های قلابدوزی است. و قسمت تنبان را با پارچه ای چرمی دوخته اند. ورزشکاران، بالای تنکه را، برج و زیر شکم را پیش قبض و روی زانو را پیش کاسه، سر کاسه و پشت زانو را پس کاسه می گفتند.
لنگ:
این لنگ همان لنگ قرمزی است که در گرمابه های قدیمی می بردند و کشتی گیران این لنگ را بر روی شلوار هایشان می بستند.
افزار های ورزشی زورخانه:
-افزار های مربوط به مرشد ها
مرشد ها باید ضربی را انجام دهند که ورزشکاران با ریتم ورزشی خود از آن پیروی کنند.
ضرب: ضرب، تنبکی است از جنس خاک رس که پوست آن پوست آهو می باشد. و در کارگاه های سفال گری ساخته می شده است. نواختن ضرب بسیار کار دشواری بود تا حدی که دست های مرشد پینه می زد و به همین علت، انگشتانه ای برای جلوگیری از پینه بستن دست هایش می بست.
زنگ: یکی از ابزار های مرشد که برای احترام از ورورد و خروج دیگران انجام می گیرد و همانند کاسه ای برعکس شده است که در وسط آن زنگوله ای آویزان می باشد. در گذشته جنس آن از آهن آب دیده بوده است و امروزه جنس آن از برنج می باشد.
منقل: ظرفی حلبی بوده است که در آن آتش روشن کرده و جلوی ضرب می گذاشتند تا در اثر گرما به آن، صدایی خوش تر داشته باشد و پوست آن کشیده تر شود.
-افزار های مربوط به ورزشکاران:
سنگ: امروزه سنگ ها از چوب های جنگلی ساخته می شوند. و دارای سوراخی است که در آن دستگیره ای گذاشته شده است. هر دو سنگ به 40 تا 100 کیلو می رسند. و تعبیر آن هااین بوده است که سپری است که در جنگ برای مقابله با دشمنان و جلوگیری از تیر خوردن استفاده می کرده اند که به نام های سنگ زور و سنگ نعل مشهور بوده است.
تخته شنا: چوبی به طول 70 سانتی متر و در ابعاد کوچک و بزرگ و در زیر آن دو پایه به ابعاد 4 سانتی متر وجود دارد.
میل ورزش: میل ورزشی جنس چوبی دارد که وزن آن به 40تا 50 کیلوگرم می رسیده است. پیشینیان بر این باوربودند: در ابتدا گرز در زور خانه ها به جای میل، جایگاه خود را داشته است.
میل بازی: این میل، همانند میل ورزش است اما طول آن بلند تر و وزن آن سبک تر است که گاه وزن آن به 4 تا 6 کیلوگرم می رسد.
کباده: این ابزار همانند کمان است که جنس تمام آن آهنی می باشد و دارای 16 عدد حلقه و در حلقه 6 پولک آهنی و وزن آن از 10 کیلوگرم تا 40 کیلوگرم می رسد که کباده های سبک را، برای تازه کار ها و کباده های سنگین را برای پهلوانان استفاده می کنند.
گردانندگان زورخانه:
مرشد: شخصی که در زور خانه صدای خوشی دارد و آواز و شعر های حماسی و تاریخی و بزمی می خواند و مردانیت و جوانمردی، مضمون کلامش است. او در جایگاه سردم نشسته و ورزشکاران را به مبارزه علیه دشمنان وطن تشویق می کند. و صدای آهنگ و ضرب او با ریتم ورزش ورزشکاران یک جهت می شود. در قدیم مرشد ها کسانی بودن که به ورزشکاران آموزش می دادند. از میان پهلوان سالخورده و با تجربه، مرشد ها را در اواخر هر سال انتخاب می کردند. و این مطلب در دوران صفویه و اهل تصوف به وفور دیده شده است.
زورخانه دار: کسی که مالک زورخانه و هدایت گر ورزشکاران بود.
مشت مالچی: کسی بود که قبل از انجام ورزش، به ورزشکاران لباس های کشتی می داد و بعد از ورزش هم برای آن که خستگی آن ها در برود، آن ها را مشت و مال می داد.
مقام ورزشکاران در زورخانه:
-نوچه: جوانی که تحت آموزش پهلوان کشتی می باشد و از بین زیر دستان پهلوان، او از همه در کشتی و برتر است.
-نو خاسته: جوان نوچه ای که سطح آموزش و اطلاعات او، از نوچه معمولی بیشتر است و برای انجام کشتی، به شهر های مختلف می رفته است.
-ساخته: ورزشکار، زمانی که با فنون و رموز کشتی گرفتن آشنا و اطلاعاتش کامل شد، اکنون به ساختن بدن خود و قوی کردن آن می پردازد.
-پهلوان: پهلوانی لقب کسی است که مراحل نوچگی و ساختگی و ... را گذرانده باشد و کاملا به فنون و فوت و فن های کشتی آشناییت داشته باشد و همتایی در مقابل او نباشد.
-میاندار: او شخص است که، روبروی مرشد و جلوی ورزشکاران می ایستد و نوع حرکت را به آن ها گوشزد می شود او باید در فنون کشتی مهارت و تبحر کافی را برخوردار باشد.
-پیشکسوت:
جزو سالخورده ترین افراد ورزشگاه می باشد. او دارای خصوصیت جوانمردی و فروتنی و مردانگی است که مهارت کافی در تمام کشتی ها را دارا است و ریزه کاری های فنون کشتی را می داند.
شیوه عملیات ورزش باستانی:
سنگ گرفتن: رسم بر این است که قبل از ورود به گود، ورزشکار و پهلوان قدرتمند، سنگ بگیرد. که جزو سخت ترین مراحل کشتی بوده و هرکسی نمی تواند که سنگ بگیرد. در گذشته به جوانان قدرتمند و زورمند، سنگ دیده می گفتند.
مرشد: مرشد، سنگ گیری پهلوانان را می شمارد و تا عدد 114 و 117 مرسوم به شمارش است. به این صورت که این اعداد، اعدادی مقدس بوده است و شمارش بیشتر از آن تجاوز نمی کرد.
شنا رفتن: ورزشکاران علاوه بر ورزش، باید صفات نیکو و جوانمردی و اخلاق را داشته باشند. به طوریکه مرشد قبل از شنا، اشعار و پندهایی مبنی بر عشق و عرفان و خوبی و دوری از پلیدی ها را می خواند و میاندار به گود رفته و تخته شنا را بر می دارد و به همین صورت بقیه پهلوانان تخته شنا را برداشته و به نوبت، انجام می دهند.
نرمش: ورزشکاران، بعد از انجام شنا و از بین بردن خستگی خود به نرمش می پردازند. و مرشد هم با آهنگی ملایم و مرتبط، مجلس را به دست می گیرد.
میل بازی و میل گرفتن: هر کدام از ورزشکاران بسته به توانایی و قدرت بدنی خود، میلی بر می دارند و دور تا دور گود می ایستند. و میل باز، میلی به وزن 3 کیلوگرم بر داشته و بر زمین بوسه می زند و از دیگران رخصت می خواهد و روبروی مرشد می ایستد و میل را به حرکت در می آورد.
خم گیری: ورزشکاران بعد از میل گرفتن و برای رفع خستگی خود، میل را بر کف گود می گذارند و بلند می شوند و می نشینند و این کار باعث می شود تا خستگی آن ها از بین برود که به این کار خم گیری گفته می شود.
پا زدن: میاندار در وسط گود ایستاده و بقیه دور او گرد می ایستند. پا زدن هنری بسیار سخت بوده است که به 5 قسمت تقسیم می شود.
چرخ زدن: چرخ زدن به 5 قسمت تقسیم می شود:
1- چرخ جنگلی: ورزشکار در وسط گود می آید و دست هایش را به عرض شانه باز کرده و همزمان با آهنگ دور گود می چرخد.
2- چرخ تیز: ورزشکار، به دور خود و یا گود آنقدر با سرعت می چرخد که گاهی به علت سرعت بالای او، از دید ها پنهان می شود.
3- چرخ سبک و چمنی: در این نوع چرخش، ورزشکار به دور گود سنگین و زیبا و آرام و مطابق با آهنگ و ضرب می چرخد.
4- چرخ تک پر: ورزشکار، در گوشه ای از گود یکبار به دور خود می چرخد و یکبار به بالا پریده و در هوا می چرخد.
5- سه تک پر: در این قسمت ورزشکار، سه بار به دور خود می چرخد و یکبار به هوا پریده و چرخش را انجام می دهد.
پهلوانی و مهارت و فنون کشتی، کاری بس دشوار بوده است که باید مراحل آن را طی می کردند تا به این منصب بزرگ برسند.










نظر خود را اضافه نمایید
ارسال نظر به عنوان مهمان